این فیلم به کاوش در مورد ریشههای [خدای] کادوبتو شیوا در دوران سلسلهی کادامبا میپردازد، و در عین حال به عمق طبیعت وحشی رامنشده و افسانههای فراموششدهای میرود که گذشتهی او را در بر گرفتهاند.
یک پلیس مخفی برای نابودی یک باند تبهکار به سریلانکا میرود و در آنجا متوجه میشود که رهبر این گروه برادرش است. این موقعیت او را با یک درگیری اخلاقی بین وظیفه و خانواده روبهرو میکند.
کنان در جستجوی زندگی جدیدی در کشوری غریب است، اما ناخواسته وارد یک حلقه خطرناک و بیرحم میشود. یک سرقت جسورانه امید آنها را به نفرین تبدیل میکند و او را مجبور میکند تا از خود سرنوشت نیز پیشی بگیرد.
ده سال بعد، مانو از زندان آزاد میشود و تلاش میکند تا دوباره زندگی خود را بسازد. با این حال، خاطرات پریا او را آزار میدهد و او مجبور میشود دوباره وارد زندگی او شود. داستان حول محور زندگی جدید مانو با زنی به نام سورابھی و در کنار آن خاطرات پریا میچرخد.