شیرینیپز مستقلی که برای تعطیلات به خانه مرد رؤیاییاش میرود، با روی دیگر او و مادرش روبرو میشود. مرد تبدیل به پسری وابسته میشود و شیرینیپز، ناخواسته، درگیر کشمکشی ناخوشایند بین آنها میگردد.
داستان یک خانواده به ظاهر بینقص را روایت میکند. با ورود مشاور به زندگی این خانواده، محیط خانه به شدت سمی میشود و پدر را مجبور به ترک خانه میکند. این شرایط نامناسب، منجر به آزار و اذیت کودک و در نهایت فرار پسر ۱۲ سالهای از خانه میشود.
مادری که برای اولین بار مادر شده، بعد از بیماری فرزندش، برای یافتن اهداکننده با موانع زیادی روبرو میشود و در نهایت به کلینیکی که فرزندش را باردار شده بود، برمیگردد.
یک زن کمالگرا که غرق در کار خود است، در یک شهر کوچک گرفتار میشود و پس از برقگرفتگی توسط چراغهای کریسمس، به طور غیرمنتظرهای در یک فیلم تعطیلاتی کلیشهای بازی میکند.
هیتر، مجری یک برنامهی تلویزیونی، برای ساخت یک قسمت ویژه کریسمس، میخواهد از یک شرابسازی خاص بازدید کند. اما صاحب این شرابسازی که مردی جذاب و لجباز است، با او همکاری نمیکند.
دختری که برای تحصیل وارد دانشگاه میشود و عضو تیم تشویقکنندگان کالج میگردد، به زودی درمییابد که این تیم در واقع تنها یک پوشش برای فعالیتهای یک شبکه سرویسهای همراهی مخفی (اسکورت) است.