در زمستان ۱۹۸۷، جری لاندگارد (میسی)- یک فروشندهی اتومبیل در مینیاپولیس دچار مشکلات مالیست. بعد از اینکه شپ پرودفوت (ریویس)-یک سرخپوست سابقه دار که در شرکت جری تعمیرکار است جری را به دو تبهکار، شووالتر (بوشمی) و گایر گریمسراد (استورمیر) معرفی میکند. جرمی به فارگو، داکوتای شمالی رفته و آن دو را به ازای یک اتومبیل جدید و نصف ۸۰۰۰۰ دلار پول آزادی، برای گروگان گرفتن همسرش اجیر میکند. در حالیکه جری قصد دارد مقدار بیشتری را از پدر همسرش، وید گاستاوسون (پرسنل) طلب کرده و بیشتر پول را برای خود بردارد.
دهه ي 1950. «نورويل بارنز» (رابينز) مرد کندذهني اهل ايندياناست که با کوشش و تقلا، کاري در شرکت بزرگ هادساکر گير مي آورد. او پس از خودکشي رئيس شرکت با توطئه ي مشاور شرکت، «سيدني ج. ماسبرگر» (نيومن) به مقام رياست مي رسد. اما، برخلاف انتظار «ماسبرگر»، محصول جديد پيشنهادي «بارنز» - هولاهوپ - يکي از موفق ترين و پرفروش ترين محصولات شرکت از آب درمي آيد...
سال ۱۹۴۱،بارتن فینک (تورتورو)، نمایش نامه نویس روشنفکر نیویورکی به هالیوود می رود تا یک فیلمنامه ی کشتی گیری برای والاس بیری، بازیگر معروف آن دوران بنویسد. او که در هتل خوفناکی اقامت گزیده، به شدت دچار مشکل نویسندگی می شود و …
مافیای ایتالیایی در نخستین مراحل قدرت گیری خود در منطقه است، و این موضوع اصلا به مذاق «جانی کاسپر» خوش نمی آید. «جانی» می خواهد «برنی برنبام»، بزهکار خرده پا را تنبیه کند. اما «لیو» یک سردسته ی خشن مافیایی، به خاطر محبتی که به «ورنا»، خواهر «برنی» دارد، قسم خورده از «برنی» محافظت کند …
مردی که کارهای خلاف را کنار گذاشته، به همراه همسرش که سابقا مامور پلیس بوده است، بچهای ندارند. آنها تصمیم می گیرند یک بچه از خانوادهی دیگری را بدزدند و خودشان بزرگ کنند. اما اوضاع از آنچه که پیش بینی می کردند پیچیده تر می شود...
ژنرال آمریکائی، "اسلاین" به دو تن از بهترین مأمورانش دستور میدهد تا کنترل یک موشکانداز را به دست بگیرند. در همان حال قرار میشود دو تن از دستوپاچلفتیترین مأموران بهعنوان آن دو نفر جا زده شوند...
یک مرد ثروتمند ولی حسود ماموری را استخدام می کند تا همسرش را که به او خیانت کرده و مردی که با همسرش در این خیانت شریک بوده را بکشد ولی همه چیز به این سادگی نیست و …