“جسیکا استین” مجرد،موفق،روزنامه نگار و عضو یک خانواده یهودی است که در نیویورک زندگی می کنند.اما وقتی با زنی آشنا می شود متوجه می شود که خود و احساسش را به خوبی نمی شناخته…
کارآگاه «میچ پرستون» (رابرت دنیرو)، پلیسی است که به هیچ چیز جز شغلش اهمیت نمی دهد. بعد از رخ دادن اتفاقاتی غیر منتظره، او مجبور میشود به همراه یک افسر پلیس که کوچکترین شباهتی به او ندارد، در یک برنامه تلوزیونی پلیسی بازی کند.
هنگامی که آسانسورهای ساختمان 102 طبقه هزاره نیویورک شروع به خرابی می کنند، مارک نیومن مکانیک برای یافتن علت اعزام می شود. پس از وقوع یک سری از "تصادفات" وحشتناک و مرگبار، مارک با جنیفر گزارشگر آشنا می شود ...
در یک بازخوانی مدرن از «مکبث» که در حومه پنسیلوانیا در دهه 1970 اتفاق میافتد، جو مکبث، یک کارمند غیور همبرگر، توسط همسر خود به موفقیت سوق داده میشود...
در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟...
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه...