Frederick Leister

در سال 1990 در لندن خدمتکاری وقتی متوجه می شود اربابش همسر خودش را به قتل رسانده سعی دارد از او باج گیری کند...

جنگ جهانى دوم . دکتر « بارنز والیس » ( ردگریو ) دانشمندى انگلیسى است که بمب جدیدى را براى درهم کوبیدن سدهاى آلمان طراحى کرده است . به رغم آن که ابتدا مخالفت‏هایى با طرح او ابراز مى‏شود ، « والیس » با هم‏کارى « گاى گیبسن » ( تاد ) ، فرمانده‏ى نیروى هوایى تعدادى بمب افکن را براى بمباران سد منطقه‏ى رور آلمان تجهیز مى‏کنند .

« والو » ( لنکستر ) ، رهبر گروهى از دزدان دریایى است که هیچ کدام به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند ، و تنها کسى که « والو » روى عرشه مى‏تواند به او تکیه کند ، دوست کر و لالش ، « اوخو » ( کراوات ) است . او خیلى زود دل به دختر فرستاده‏ى پادشاه اسپانیا ، « کونسوئلو » ( بارتوک ) مى‏بندد …

  « سروان کارل هاشک » ( ردگریو ) ، اهل چکسلواکى و تحصیل کرده در انگلستان ، خود را با نام و نشان یک افسر مرده‏ ى انگلیسى معرفى مى‏کند تا از چنگ مأموران گشتاپو بگریزد . او ابتدا در کارش موفق است ، اما خیلى زود دستگیر و به اردوگاه اسراى انگلیسى منتقل مى‏شود .

ملکه ویکتوریا در سال 1840 با پسر عموی خود، شاهزاده آلبرت، ازدواج کرد رابطه آنها در زندگی او نقش اساسی داشت...

معلمی سالخورده و مدیر اسبق مدرسه ای شبانه روزی،زندگی حرفه ای و شخصی خود را طی چند دهه مرور می کند...