در سال ۱۹۹۹، یک زرگر به زادگاهش بازمیگردد. این بازگشت خاطرات عشق تابستانی او را با یک خیاط که ۲۵ سال پیش اتفاق افتاده بود، زنده میکند. با وجود اختلاف سنی بین آنها، زرگر سوگند یاد میکند که داستان عشقشان را بازنویسی کند، اما پس از بازگشت برای یافتن خیاط با مشکل مواجه میشود.
ترزا، زن میانسالی است که به دلیل شرایطی خاص، تابستان را مجبور میشود با مادرش زندگی کند. این همزیستی اجباری باعث ایجاد تنش و در عین حال فرصتی برای نزدیک شدن و شناخت بیشتر مادر و دختر میشود.
بر اساس داستانی واقعی، فرانسیسک بویکس زندانی اسپانیایی در اردوگاه کار اجباری اتریش زندانی است و تلاش می کند تا مدارک جنایات وحشتناکی را که پشت دیوارهای اردوگاه اتفاق می افتد جمع اوری و ذخیره کند...