در آنتورپ، بادیا، یونس و ولت در تلاش برای گریز از گذشتهاند، اما دنیای تبهکاری آنها را بازمیگرداند. آدامو، که به مهرهای قدرتمند در تجارت مواد مخدر تبدیل شده، دوستانش را بر سر دوراهی وفاداری یا انتخابی دیگر قرار میدهد.
بودیل و ایزابل گهگاه به سواحل بلژیک می روند تا مخفیانه وارد یک رابطه شوند. وقتی ایزابل ناپدید می شود، به نظر می رسد همه چیز به یک جنایت اشاره دارد. شوهرها به بلژیک می آیند و بودیل به طور فزاینده ای در شبکه دروغ های او گرفتار می شود...
سال ۱۹۹۷ است. فرانک، نابغه کامپیوتری با استعداد تجاری، علاقه به زندگی شبانه و تمایل بیمارگونه به اثبات خود، تنها یک چیز میخواهد: دیسکوی خودش که نه تنها از رقبا پیشی میگیرد، بلکه آنها را شرمنده میکند...
آنا از برونو به دلیل خیانتش با معلم فرزندشان جدا میشود. او تلاش میکند با یک رابطهی جدید با مردی جوانتر، جای خالی عاطفی خود را پر کند، اما موفق نمیشود. در همین حین، لیدیا و آرنو زندگی مشترکی دارند که در ظاهر بینقص به نظر میرسد، ولی واقعیت چیز دیگری است. از سوی دیگر، آلن و فرد مشغول آمادهسازی برای مراسم عروسی خود هستند، اما مشخص نیست که این مراسم به سرانجام میرسد یا نه.