تابستان روح (زمانی که انقلاب نمی توانست از تلویزیون پخش شود) مستندی طولانی مدت دربارهٔ جشنواره فرهنگی افسانه ای هارلم در سال ۱۹۶۹ است که موسیقی و فرهنگ آمریکایی آفریقایی را جشن می گرفت، و غرور و وحدت سیاه را ترویج می کرد.
تابستان روح (زمانی که انقلاب نمی توانست از تلویزیون پخش شود) مستندی طولانی مدت دربارهٔ جشنواره فرهنگی افسانه ای هارلم در سال ۱۹۶۹ است که موسیقی و فرهنگ آمریکایی آفریقایی را جشن می گرفت، و غرور و وحدت سیاه را ترویج می کرد...
در خارج از سواحل زیبا ، در میان صخره های مرجانی نفسگیر استرالیا ، یک قاتل مرگبار و بی حساب در کمین است. این تشنگی برای خون هر ساله هزاران نفر را می کشد و…
مستندی تک قسمتی درباره بل گیبسون، بانوی استرالیایی که توانست با مهارت فریبکاری، بسیاری از افراد در سراسر جهان، از جمله شرکت اپل و انتشارات پنگوئن را به باور دروغهای خود وادارد.
به میزبانی جاش گیتس ، یک گروه زنده از متخصصان بسته بندی شده و گزارش وزارت دفاع و دفتر مدیر اطلاعات ملی در مورد اجسام پرنده ناشناس را که اخیراً در کنگره منتشر شده است ، بررسی می کند...
دِرِک گوتر به همراه گروه فیلمبرداری "لایو شو" و "باتر" در کشور گشت میزند و مکانهای حماسی و سواران با استعدادی را که روی چهار چرخ زندگی میکنند، کشف میکنند...
بیننده در یک تور رویایی از معجزات زندگی قرار می گیرد و به دنبال آن تمام خواسته های تجربه انسانی ما حواسش پرت می شود. سکون به ما یادآوری می کند که ما خالق تجربه خود هستیم، با قدرتی نامحدود...
زنی در بستر مرگ با پسرش اطلاعاتی درباره پدرش که هرگز ندیده است به میان می گذارد. در نهایت چهار نسل از خانواده یکدیگر را به شکلی غیرمنتظره ملاقات می کنند...
مرد جوانی پس از 13 سال ناکامی در آوردن قاتل پدرش به عدالت از طریق سیستم قانونی، تصمیم می گیرد تا او را پیدا کند، دستگیر کند و یک بار برای همیشه به زندان فدرال تحویل دهد...
صد سال پس از کشتار "تولسا"، یکی از خوفناک ترین درگیری های نژادی آمریکا، این مستند به بررسی نقش رسانه ها در این حوادث اولیه قرن بیستم و فراخوان احیای امروز عدالت و نژادپرستی می پردازد...
داستان در خصوص برادران لس آنجلسی با نامهای ران و راسل میباشد. آنها در دههی شصت بزرگ شدند. ران و راسل با موسیقی پاپ اُنس گرفتند و روزی رسید که در برنامهی استعدادهای درخشان مدرسه، قابلیتهای خود را در این زمینه به تصویر کشیدند. همین موضوع سبب شد تا تمامی نگاهها بر روی این دو برادر متمرکز شود و اولین جرقههای سفرشان خورده شد ....
لی دونگ شیک (Shin Ha-Kyun) که قبلا یک کاراگاه توانا و ماهر بود طی اتفاقی از زندگی پرهیجانش فاصله گرفته و در پست پلیس در یک شهر کوچک مشغول و تمام کارهای خسته کننده ایستگاه را انجام میدهد ، اما یک روز هان جو وون (Yeo Jin-Goo) که یک کارگاه نخبه است و پدرش مسیر کوتاهی برای رسیدن به سمت رییس پلیس ملی شدن دارد به همان ایستگاه منتقل شده و ریاست آنجا را به عهده میگیرد. آنها با یک قتل که مربوط به پرونده قتل های سریالی 20 سال پیش است و زندگی لی دونگ شیک را تغییر داده ، مواجه میشوند و آرامش آن شهر از بین میرود ، بنابراین تلاش میکنند تا با کمک هم این پرونده را حل کنند …
پرنسس ناک-رانگ، دختر پادشاه نانگنانگوک، عاشق هودونگ، جاسوس گوگوریو شد. او برای کمک به هودونگ در حمله به نانگنانگوک، طبلهای کشورش (طبل آسمانی به نام جا میونگ (جا میونگ گو) که هنگام حمله دشمنان به صدا در می آمد) را پاره کرد. اما داستان عاشقانهی آنها به دلیل علاقهی خواهر بزرگتر ناک-رانگ، جا میونگ، به هودونگ، پیچیدهتر شد.
کیم مو یونگ (Choi Jin-Hyuk) زامبی که 2 سال است از خواب برخواسته و در روستایی در کنار مردم عادی توانسته است زندگی کند و مکالمه و گفتار خود را برگرداند ، بالاخره بعد از 2 سال به شهر برمیگردد و به کاراگاهی تبدیل میشود که سعی دارد حافظه از دست داده خود را پس از تبدیل شدن به زامبی برگرداند و …
یوشیزو یوکاوا یک مشتاق پرشور چشمه های آب گرم است - شکارچی چشمه های آب گرم که توانست منبع چشمه ها را بو کند. یک روز در حالی که در جستجوی یک چشمه آب گرم پنهان برای احیای یک شهر است، از صخره ای سر خورده و می میرد. سپس او توسط یک خدای ایناری از معبد کوچکی که در میان صخره ها پنهان شده است، به دنیای دیگری تناسخ می یابد. شاهزاده پیام رسان ایناری، مایوداما، به یوشیزو می پیوندد. شکارچی چشمههای آب گرم در یوشیزو فوراً تحریک میشود، زیرا با مایوداما در چشمهای که تازه کشف کرده است حمام میکند. سپس یک دختر جن ظاهر می شود ...
داستان زندگی تومویو آکی، یک اوتاکو دبیرستانی که به کار پارهوقت میپردازد تا از علاقهی خود به خرید دیسک بلوری انیمه ها پشتیبانی کند. با شانس فوقالعادهای، او به طور ناگهانی با مگومی کاتو، زیباترین دختری که تا به حال دیده است، برخورد میکند. طبیعتاً، این دیدار زندگی او را به یک تاریکی پیچیده از روابط میکشاند.
یِ جِیایو، الهه غذا، به طور اتفاقی به سلسله هوایی سونگ میافتد و در بدن دختر بزرگ حاکم یانگژو قرار میگیرد. او برای ملاقات با نامزدش فرستاده میشود، اما کاروان عروسی مورد حمله راهزنان قرار میگیرد و او را میدزدند تا به عنوان همسر لیانگ چونیو، رئیس سوم باند سیاه باد، معرفی کنند. چونیوآ که به او مشکوک شده است، معتقد است که او را برای تعقیبش فرستادهاند. اما یِ جِیایو با تیزهوشی و سخنان زیرکانهاش، همراه با مهارتهای آشپزی عالیاش، به تدریج قلب او را تسخیر میکند و گام به گام، اسرار او را میآموزد.
به عنوان نابغهی پرورش روح که از یک سالگی هر ۲ سال یکبار به قلمروی جدیدی دست یافته، «وانگ لینک» وجودی تقریبا شکست ناپذیر است که مهارتی خیلی فراتر از توانش دارد. ولی حال که شانزده سال دارد، با بزرگترین درگیریش مواجه است، دورهی متوسطه! با چالشهای پیاپیای که برایش پیش میاید، برنامهش برای زندگی دبیرستانی راحت همینطور بعیدتر میشود…
اورلاندو بلوم بینندگان را به سفری هیجان انگیز برای کشف خود می برد، زیرا محدودیت های فیزیکی و ذهنی خود را از بین می برد تا به مرزهای شخصی خود از آنچه ممکن است برسد.
این داستان یون سه هئون، یک اوتاکوی جاز است که به دبیرستان هنرهای وویون منتقل شد تا از تابش خیره کننده خانواده کلاسیک خود جلوگیری کند، و هان تائه یی که به دلیل ضربه روحی از جاز متنفر است.
بازیگری ناشناخته به نام Na A-jung که از نقشهای فرعی یکنواخت خود خسته شده است، میخواهد در مرکز زندگی قرار گیرد. در این زمان، دوست دوران کودکی او دو هان، وارث نسل سوم گروه LJ، پیشنهاد ازدواج جعلی را می دهد. جی هان، برادر دوهان، به شدت با محافظت از خواهر و برادرش مخالفت می کند. با این وجود، یک چرخش غیرمنتظره از وقایع رخ می دهد، احساسات را تحریک می کند، و جی هان و آ-جونگ یک جاذبه غیرمنتظره را بین آنها کشف می کنند.
جاه طلبی های Tae-oh که در جهنمی بدتر از ناودان ها بزرگ شده است، از استعدادهای معمولی پیشی می گیرد. همانطور که او از استعدادهای خود به عنوان سلاحی برای رسیدن به اهدافش استفاده می کند، این ها و هی وون در مقابل او ظاهر می شوند که هر کدام خواسته های متفاوتی دارند. این سه به طور سرنوشت سازی دور هم جمع می شوند و سفری خطرناک را آغاز می کنند. آیا پایان خوشی در انتظار آنها خواهد بود؟ یا این یک تراژدی غیر قابل برگشت خواهد بود؟
وقتی یک افسر پلیس معتاد به تبلت، ورونیکا گرن (الکساندرا راپاپورت)، مادر دو فرزند، پسری مرده (سام هررگارد) را می بیند، سلامت عقل خود را زیر سوال می برد. او به زودی متوجه می شود که این دیدگاه ها در حل جنایات حل نشده بسیار مهم است و مجبور می شود با اکراه بپذیرد که پسر ممکن است یک توهم نباشد. ورونیکا همزمان با بدتر شدن کابوس هایش و رابطه با همسرش توماس (توبیاس سانتلمن) جسدی را در جنگل پیدا می کند. او به تدریج متوجه میشود که گذشتهاش میتواند به دستگیری یک قاتل کمک کند.
کشف داستان ناگفتهی محیط سمی و سوء استفادهای در دنیای تلویزیون کودکان دهه ۹۰. شاهد شوید که چگونه ستارگان کودک سابق و کارکنان این صنعت تلاش میکنند تا توازن قدرت در این صنعت را بررسی کنند و دورهای را که هنوز هم زخمهایی که باقی ماندهاند را نشان میدهند، فاش کنند.