پاپوا هرگز گینهایتر از این نبوده است در این کمدی خندهدار و پر سر و صدا که بازیگران آن قبیلهنشینان مورد علاقه شما هستند. پس از دزدیدن دستگاهی برای سفر در زمان از دولت محلی خود، بومیان میتوانند با قبیلهنشینان مشهور مورد علاقه خود ملاقات کنند...
مستند "زندگی با یک دلار" ماجرای سفر چهار دوست است ، که تصمیم می گیرند به مدت دو ماه با روزی یک دلار در روستاهای گواتمالا زندگی کنند. آنها با گرسنگی، بیماری و فشار زیاد مالی دست و پنجه نرم می کنند. این فیلم مستند واقعیتی غیر قابل تصور ، برای اکثر جوانان آمریکایی است. چالش هایی که این چهار دوست با آن درگیر می شوند حقیقی بوده که 1.1 میلیارد انسان را در دنیا به ستوه آورده است. در حالی که دوستان به سرعت یاد می گیرند که پاسخ ساده ای برای این چالش ها وجود ندارد، سخاوتمندی و قدرت Rosa، دختری بیست ساله، و Chino پسر بچه ای 12 ساله، به آنها نوید می دهد که راههایی برای ایجاد تغییر وجود دارد...
طلا برای مردم و ملتها، به عنوان نمادی از ثروت و قدرت شناخته میشود اما برای دیودورا، گریگوریا، کریستانا و افرادی که در نزدیکی معدن مارلیت (واقع در ارتفاعات گواتمالا) زندگی میکنند، طلا نماد ظلم و برده داری و آلودگی و ... است...
"آتش سوزی کویت" همانطور که از نامش پیداست درباره آتش سوزی کشور کویت می باشد که پس از بمباران چاه های نفت توسط صدام حسین رخ داد. این آتش سوزی یکی از بزرگترین و بدترین آتش سوزی ها در نوع خود بود که علاوه بر آسیب ها گسترده به صنعت نفت عراق با خسارت شدیدی به محیط زیست نیز شد.
گروهی از طرفداران سرسخت دوچرخه سواری به صورت قاچاقی از هامبورگ آلمان وارد لس آنجلس می شوند. در طول اقامت دوازده روزه اعضای گروه در شهر پراکنده شده ، و در محله های غربی شهر پرسه میزنند...
تمام خانواده با ماجراجویی سرگرمکننده سیبزمینیهای کوچک از مزرعهای ساده در آیداهو تا تبدیل شدن به یک پدیده آواز جهانی، آواز میخوانند و میخندند. با حضور مالکوم مکداول و جری باک، برنده جایزه تونی.
در زمانی که اکثر مناظر شهری آمریکا تحت سلطه تابلوهای ساخته شده توسط رایانه است، «نقاشان تابلو» نگاهی دقیق به گذشته، حال و آینده امیدوارکننده صنعت تابلوهای نقاشی دستی در ایالات متحده آمریکا میاندازد.
ممکن است او را در نقش Batman در سریال تلویزیونی سال ۱۹۶۶ دیده باشید، یا در نقش شهردار سریال Family Guy، مطمئنا افراد زیادی او را می شناسند زیرا تاثیر بسزایی در بازیگری سریال های تلویزیونی داشت ولی کمتر کسی مرد پشت نقاب Adam West را میشناسند در این مستند که ۳ سال ساخت آن به طول انجامید در مورد هنرپیشه ی افسانه ای Adam West بیشتر خواهیم دانست.
گا یئول چان (Park Hae-Jin) فارغ التحصیل شده از دانشگاهی هست که دوره کارآموزی خود را با فشار فراوان توسط رییسی با افکار قدیمی، گذرانیده است. او بخاطر این حجم از فشار ، از آنجا فرار کرد ، سپس استخدام یک شرکت نودل سازی شده و به سرعت در شغلش ارتقا پیدا کرده و رییس بخش بازاریابی شرکت می شود، حال ورق برگشته و یک روز متوجه میشود که باید آموزش هایی را به کارآموزان سالخورده دهد و آن کارآموز کسی نیست جز رییس قدیمی اش و…
کیم سو یانگ (Shin Ha kyun) بعد از اینکه به عنوان قاضی مقابل مقامات مافوقش تعظیم نکرد وارد سیاست شد. وقتی به مجلس رسید، متوجه شد که تو مخمصه افتاده و با نو مین یانگ (Lee Min jung)، یکی دیگه از اعضای تازه وارد که از حزب پیشروان آزادی خواه انتخاب شده بود برخورد کرد . این دو علیرغم سیاست های مخالف یکدیگر در کار عاشق هم میشوند ولی باید احساسات خود را از همکاراشون و مطبوعات مخفی کنند…
"رلو" مردی صاحب همسر و دو بچه و همینطور یک زندگی دوگانه است. از دید خانوادهاش او یک راننده تاکسی عالیست، و کسی به او بدگمان نشده که عضو یک دسته گانگستر محلیست. هیچکدام از این دو زندگی جداگانهاش، از وجود دیگری خبر ندارند. اما او مدت زیادی نمیتواند اوضاع را تحت کنترل خود نگه دارد. بعد از کششتن اتفاقی شخصی، میخواهد از آن زندگی مخفی اش بیرون بیاید اما راه برگشتی نمیبیند و...
هنگامی که "اسکات"، پدر چهار فرزند دوست داشتنی می فهمد که سرطان دارد، او از تعدادی از نزدیکترین دوستان خود می خواهد تا در مراحلی از زندگی خانواده او به عنوان پدرهای پشتیبان باشند ..
بار سنگاب ، مکانیست که فقط شب ها اداره میشود و صاحب آن ، وول جو (Hwang Jung-Eum) زنیست که در کنار مشتریان میماند و سعی میکند زخم و دردهایشان را بهبود ببخشد چرا که مشتریان آنجا مردم عادی هستند که در حادثه ای کشته شده اند ، سنگاب مکانیست برای آرامش مردگان !
این انیمه بر پایۀ یک بازی استراتژی نقشآفرینی با همین نام ساخته شده است و در دنیای دیگری قرار دارد که در آن بازیکنها نقش «ریاست» را بر عهده میگیرند تا ماجراجوها را به کار گرفته و تربیت کنند. سپس ماجراجوها به سیاهچالها فرستاده میشوند تا با هیولاها مبارزه کرده و غنائم را جمعآوری کنند.
«جوری» و خانواده ش برای نجات برادر و برادرزاده خود از دست دزدان از وِردی مخفی که پدربزرگشان برای آنها به ارث گذاشته است استفاده می کنند؛ این ورد باعث توقف زمان می شود و آنها به سراغ دزدان می روند اما بعد از رسیدن به مقر دزدان متوجه می شوند که افراد دیگری نیز می توانند در حالت توقف زمان دنیا آزادانه حرکت کنند. حالا با وجود موجودات عجیب و غریب و کسانی که در این حالت توانایی حرکت دارند آنها به دنبال برگشت به دنیای عادی و زندگی روزمره می باشند.
کاگایا شوئیچی یک بچه دبیرستانی معمولی در یک شهر کوچیکه. ولی یک روز وقتی یک همکلاسی خوشگل در آتش سوزی انبار گیر میفته، او به قدرت مرموزی پی می بره: اینکه اون میتونه به یک سگ خزدرا(پشمالو) با یک هفت تیر بزرگ و یک زیپ پشت کمرش تبدیل بشه. او زندگی اون دختر رو نجات میده و رازش رو باهاش درمیون میزاره ولی اون دختر به دنبال خواهریه که خانوادش رو کشته و براش اهمیت نداره که این کار چقدر تحقیر آمیز بشه، اون دختر از شویوچی برای کامل کردن ماموریتش استفاده میکنه...
تسوچیمیکادُ هاروتُرا عضو خانواده ی معتبر اُنمیُجی است اما تواناییه دیدن انرژی روح را نداره پس سعی می کنه مثل هر دانش آموز معمولیی از زندگی مدرسه ایش لذت ببره اما یک روز دوست دوران بچگیش ناتسومه را میبینه و بهار زندگیش مسیر جدیدی را به خودش می گیره!
بالسا یه دختر ۳۰ ساله ست که بعد از مدت ها به شهرش برمیگرده. در طی چند سالی که نبوده تعلیم دیده و به یه محافظ حرفه ای تبدیل شده! به خاطر اتفاقاتی که در گذشته افتاده و مجبور شده بوده که ۸ نفر از عزیزنش رو بکشه با خودش عهد بسته که جون ۸ نفر رو هم نجات بده! به طور اتفاقی وقتی در حال عبور از روی یه پل بوده جون یه پسر بچه رو که از بالای پل به رودخانه پرت شده رو، نجات میده و در نهایت متوجه میشه که پسر بچه شاهزاده این سرزمین هست. در یه دیدار مهرمانه شبانه ملکه به بالسا میگه که اونها متوجه شدن که یک روح بدن شاهزاده رو تسخیر کرده و امپراتور در سدد کشتن پسر خودش هست و اتفاقی که اون روز افتاده بوده تصادفی نبوده. ملکه از بالسا خواهش میکنه که محافظت از پسرش رو به عهده بگیره و از این قسر و مملکت پسر بچه رو فراری بده. ولی وزیر اعظم و … که متوجه این ماجرا میشن گروهی رو به دنبال بالسا و پسر بچه میفرستن ..
هوتارو اورکی، پسر دبیرستانیای که به کمکاری عادت دارد، به درخواست خواهر بزرگترش به باشگاه ادبیات کلاسیک میپیوندد. در آنجا، با چیتاندا اِرو، دختری آرام و زیبا اما بسیار کنجکاو، فوکوبه ساتوشی، پسر خندهرویی با حافظهای خارقالعاده، و ایبارا مایاکا، دختری کوتاهقد و سختگیر آشنا میشود. آنها برای حل معمایی که ۴۵ سال پیش رخ داده است، دست به کار میشوند. سرنخهای این معما در مجموعهای قدیمی از آثار اعضای پیشین باشگاه کلاسیک، با نام "هیوکا"، پنهان شده است.
۲۰۰ سال پیش انسان ها و خون اشام ها توافق میکنن کاری به هم نداشته باشند ولی حالا جائه مین (یئو جین-گو) که دانش اموز محبوبیه عاشقه بائک ماری میشه ماری هم که تازه مدرسشو عوض کرده سعی میکنه که پنهان کنه که خون اشامه و ...
این سریال در دنیای امروزی در حالیکه که کشور به صورت پادشاهی مشروطه اداره میشود در جریان است. اوه سانی (جانگ نارا) یه بازیگر موزیکاله که یک شبه بعد از ازدواج با امپراطور بسیار مشهور میشه. او در قصر به دنبال عشق و شادی واقعیست در حالی که با استبداد و قدرت درباریان مبارزه میکند و تلاش میکند تا…
این سریال درباره یه پسر پولدار به نام کانگ جی سانگ معروف به لویی هست که ظاهراََ مادر بزرگش توی فرانسه بزرگش کرده اما از بخت بد حافظه اشو از دست میده و توی سئول گم میشه. بوک شیل با ورود به زندگیش مسیری جدید با امید های نو ایجاد میکنه …
پسربچه مدرسه ای جوانی به نام آکیرا فودو و پدرش برای تعطیلات به هیمالیا سفر میکنند و پدرش در آنجا کشته می شود. آکیرا سپس توسط مردشیطانی در تلاش برای بدبختی و عذاب انسان ها تسخیر می شود.
داستان در استانبول در سال 1800 آغاز می شود و به سمت جلو پیش می رود. "میا" با شورشیان جوان برای نابود کردن "دیمیتری" رهبر خون آشام هاب بی رحم، در جاده ای که در کنار یک کلوپ شبانه لوکس در استانبول قرار دارد، در کمین نشسته اند ...
در جهانی تشکیل شده از جزایر مختلف، قهرمان جوانی از جزیره آستورا با ماجراجویی به نام کایل ملاقات میکند و او را در ماجراجویی اش در جزیره همراهی میکند. آنها با دختر اسرارآمیزی با نام آیریس و گربه ی سخن گوی سفید رنگی ملاقات میکنند، و همراه آنها، به سفر خود به خرابه های روی جزیره ادامه میدهند و آنجا جزیره ای پرنده پیدا میکنند. در آنجا، کایل طعمه ی تاریکی میشود و گروه تصمیم میگیرد که به حرفهای کایل قبل از ناپدید شدن عمل کند و به دنبال آن جزیره به پایان دنیا سفر کنند تا هفت «خط رونی اعظم» را پیدا کنند.
هیچ کدوم از افرادی که برای جین سانگ (کانگ جی هوان) کار میکنن دل خوشی ازش ندارن. با این حال رو دا (بک جین هه) تلاش میکنه تا اونو به آدم بهتری تبدیل کنه اما یه روز وقتی خیلی از دستش عصبانی میشه آرزو میکنه که رییسش بمیره! وقتی جین سانگ با یه کامیون تصادف میکنه و میمیره کلی خودشو سرزنش میکنه که ای کاش همه اینها یه خواب باشه و روز بعد وقتی از خواب بیدار میشه میبینه همون روز قبل براش تکرار شده و تا رییسش رو از مردن نجات نده نمیتونه جلوی تکرار این روز خاص رو بگیره و…