این اثر، به زندگی و کار بری همفری، کمدین معروف و خالق شخصیتهای طنزپرداز، میپردازد. در این مستند، دوستان همفری با بیان خاطرات و تجربیات خود، به شخصیت و آثار این هنرمند بزرگ ادای احترام میکنند.
گوئنت پالترو، بازیگر مشهور، در سال ۲۰۱۶ در یک پیست اسکی در یوتا با یک بازنشسته چشمپزشک به نام تری سندرز برخورد کرد. پالترو ادعا کرد که سندرز مقصر این برخورد بود، اما سندرز ادعا کرد که پالترو مقصر بود. این پرونده حقوقی در سال جاری برگزار شد و در نهایت هیئت منصفه پالترو را بیگناه تشخیص داد.
رویداد UFC on ESPN با عنوان لوئیس در مقابل ناسکیمینتو که به عنوان UFC on ESPN 56 نیز شناخته میشود، در تاریخ ۱۱ مه ۲۰۲۴ در رشته هنرهای رزمی ترکیبی توسط سازمان قهرمانی نهایی مبارزه (UFC) در شهر سنت لوئیس، ایالت میزوری، آمریکا برگزار شد.
سیسیلیا متوجه میشود که بازنشستگی آن چیزی نیست که باید انجام شود، بنابراین تصمیم میگیرد به طور غیرمنتظره به دخترش الکسیس که یک تجارت آنلاین هدیه دادن CYBER SANTA را اداره میکند، بیاید. برای بازگشت به بازی، سیسیلیا یک کارآموز می شود.
کارآگاه دونگ-گون مجموعهای از قتلهای فجیع را مورد بررسی قرار میدهد. او تکهنوشتهای از یک دفترچه خاطرات را بر روی جسد یکی از قربانیان کشف میکند. با پیگیری سرنخها، او به روایتی از یک تراژدی خانوادگی، انحرافات اخلاقی، انتقام، و تلاش بیوقفه مادری برای برقراری عدالت دست مییابد.
این فیلم در مورد دو نفر است که به دلایل مختلف از جامعه طرد شده اند. یک مادر جوان به دلیل تولد فرزند نامشروعش و یک پسر چوپان به دلیل شغلش. هر دوی این افراد با وجود طرد شدن از جامعه، زیبایی ها و استعدادهای خود را دارند.
زندگی انسانها و درختان به هم پیوسته است. درختان حقیقت را میگویند و آسیبپذیرند. در این فیلم، داستانهای مختلفی از ارتباط انسانها با درختان روایت میشود.
روحی شیطانی برای فرار از آب، نیازمند تسخیر جسم یک انسان زنده است. این روح، متعلق به کودکی بیگناه است که در انتظار مادرش جان باخته است. پس از حمله به خواهر کوچکتر خانواده، سوآ، رنج و عذاب خانواده آغاز میشود. مادر خانواده، گئوم جونگ که یک شمن است، تلاش میکند تا با استفاده از روشهای خاص، مشکل را برطرف کند.
سریال بر روی زندگی یک زن از طبقه کارگر به نام "سم" تمرکز دارد، کسی که دارای دو زندگی متفاوت است، یکی بعنوان مادری مهربان و متعهد و دیگری دنیای تاریک و خطرناکی که در آن کار می کند .
پارک چوی گو (پارک سان هو) برای رسیدن به رویای خود از شغلش در یک شرکت بزرگ استعفا میده تا رستوران خود را در جایی که قبلا یک حمام عمومی بوده باز کند. اما سو بو آه (کیم سو هی) نمیتونه ببینه حمامی که از پدربزرگش به ارث رسیده تبدیل به یک رستوران مرغ میشود! او برای بازپس گیری ارث خود تصمیم میگیرد تا به همراه اندرو کانگ (جو وو جه) …
زمانی که کانگ بوک سو (یو سونگ هو) دانش آموز بود، اشتباهی به ارتکاب خشونت متهم و از مدرسه خارج شد. عشق اول او سو یونگ (جو بو آه) و دانش آموز دیگری باعث این کار شدند. او حالا یه فرد بالغ شده و زندگیش کاملا بهم ریخته است. پس به عنوان یک معلم به مدرسه باز می گردد تا انتقام بگیرد. اما با شرایط غیر منتظره ای مواجه میشود…
در یک آپارتمان ساکنانی از پزشکان، قضات، اساتید و دادستان به همراه همسران خود زندگی میکنند. این مادران بلند پرواز سعی دارند خانواده آنها بهترین باشند و فرزندانشان را در بهترین دانشگاه ها پذیرش کنند و به نوعی آنها را تبدیل به شاهزاده کنند…
این سریال داستان زندگی پر سر و صدا و دوستانه دو برادر و یک خواهر که از نوادگان یانگوم آشپز و پزشک معروف تاریخ کره هستند را نشان میدهد. این سه نفر عاشق غذا خوردن هستند…
ناگیسا که دانش آموز سال اول دبیرستان است بعد از این که پدر و مادرش به خارج از کشور منتقل شدند به مدرسه آستریا فرستاده می شود . خوابگاه دختران را از سه مدرسه مختلف تشکیل داده است . مدرسه spica ، مدرسه lerim girl و مدرسه miatri girls . در آنجا او نماینده این سه مدرسه را می بیند hanazano shizuma نام دارد و همچنین به نام etoile شناخته می شود و تمام دانش آموزان هر سه مدرسه به او عشق می ورزند hanazano از aoi خوشش آمده است.
داستان در نوتو پنینسولای خیابان هوکوریکو شروع میشه. شخصیت اصلی (هیاکیمارو) که 48 بخش بدنش رو نداره یه بدن مصنوعی میگیره که 48 هیولایی که بدنش رو گرفتن رو نابود کنه.
داستان این سریال در مورد یک ستاره معروف میباشد که بعد از به وجود آمدن یه مشکل بزرگ مجبور میشه به یک جزیره دور افتاده سفر کنه در اونجا اون با مردمان خون گرمی از جمله “اوه کانگ سوون” آشنا میشه…
اوه سو مین (یون وو جین) قبلا پزشک بوده اما الان یه کشیش شده و کار جنگیری را انجام میدهد. از طرفی هام یون هو (جانگ یو می) به عنوان پزشکی که اعتقادی به خدا نداره مشغول به کاره. زندگی او بعد از مشاهده اتفاقات غیرطبیعی در بیمارستان و آشناییش با کشیش “اوه سو مین” دچار تغییرات زیادی میشه…
یو جین وو (هیون بین) بعد از مشکلی که با دوستش پیدا میکنه به یک سفر کاری در اسپانیا میره؛ از طرفی جونگ هه جو (پارک شین هه) برای اینکه یه گیتاریست بشه به اسپانیا رفته اما به دلیل مشکلات مالی مجبور به اداره یک خوابگاه میشه. وقتی یو جین وو برای موندن به این خوابگاه میاد اتفاقات جادویی و عجیبی میفته…
چا وو کیونگ یک مشاوره کودکه که در کانون پرورش کودکان مشغول به کار هست. زندگی او عالی نظر میاد؛ از کارش لذت میبره، همسر خیلی خوبی داره و دومین بچش هم قراره به زودی به دنیا بیاد. اما یک تصادف زندگی اون رو تغییر میده…
لی کانگ هو (شین ها کیون )در یکی از بهترین دانشگاهای پزشکی درس خوانده و فارغ التحصیل شده و در بهترین بیمارستان و در بهترین بخش مغز و اعصاب مشغول به کار است .جاه طلبی وی تا حدیست که دوست دارد تمام تلاش خود را بکند که به مدیر دانشگاه بیمارستان تبدیل شود به هر حال وی با ارشد خود کیم سانگ چول (جانگ جین یونگ) ملاقات میکند که یکی از نابغه ترین دکترها و یکی از مشهورترتین پزشکان اعصاب دنیاست .سو جون سوک (جو دونگ هیوک ) یک دکتر است و به زودی یکی از اعضای خانواده لی کانگ هون میشود .یو جی هیو (جویی جانگ وون ) هم یکی از متخصصان مغز و اعصاب است که در یک خانواده با اصالت بزرگ شده و خیلی به کار و درس خواندش اهمیت میدهد اما در عین حال رابطه گرمی با بیماران خود دارد …
سندرم بلوغ، سندرمی مرموز که کسانی را که به سن بلوغ رسیده باشند را تحت تاثیر قرار می دهد. مثلا، دختری ناگهانی در برابر ساکاتا آزاساگاوا ظاهر شد. دختر که هویت واقعی او می ساکوراجیما، فردی مشهور که فعلا یک دانش آموز دبیرستانی معمولی است. یه دلایلی، زیبایی او به چشم بقیه نمیآید. حین کشف راز پشت این اتفاق، ساکاتا احساسات خود را به می بیان میکند. در شهری که آسمانها و دریاها میدرخشند، ساکاتا معنای حقیقی برخورد خود با دخترک را درک میکند.
موموکا دختر خوش شانسی نیست میدونید چرا؟چون به محض ورود به مدرسه اون عضو یکی از عجیب ترین باشگاه های مدرسشون میشه یه باشگاه شبه نظامی با یه رئیس زیبا خطرناک و نگران کننده به اسم Miou حالا اون وسط این میدون مبارزه و تمرینات سخت رئیس Miou می تونه جون سالم به در ببره با وجود این که هیچ تجربه ای تو استفاده از اسلحه نداره!؟
داستان این مینی سریال در ویکتوریای استرالیا، روز والنتاین، سال 1900 رخ میدهد. سه دختر مدرسه ای همراه مراقبشان به نام «خانم اپل یارد» (ناتالی دورمر) در جریان بازدید از صخره ای معروف به “هنگینگ راک” گم می شوند…