کسی در فیلم حضور دارد که من بشناسم؟
اوون ویلسون که اغلب با فیلمهای کمدی در خاطره علاقه مندان به سینما نقش بسته، بازیگر نقش اصلی مرد فیلم است. لیک بل هم که در سال 2013 فیلم محترمی به نام « در یک دنیا.. » را نوشت و کارگردانی کرد و خودش هم در آن ایفاگر نقش اصلی بود، بازیگر زن فیلم است. پیرس برازنان که سابقا جیمزباند سینما بوده نیز از جمله بازیگران فیلم است.
داستان فیلم درباره چیست ؟
یک خانواده آمریکایی کار و زندگی شان در آمریکا را ول می کنند و به کشور بی نام و نشانی که هرگز نامش را نمی دانیم در منطقه جنوب شرقی آسیا سفر می کنند تا زندگی شان را در آنجا ادامه دهند. اما از بدِ روزگار، در این کشور آشوبی ایجاد می شود و همه به جان هم می افتند و این خانواده هم میان اینهمه موجود ساطور و تفنگ بدست گرفتار می شود و...
کارگردان کیست ؟
جان اریک دودل که آخرین ساخته سینمایی اش « مثل بالا، خیلی پائین » دست کمی از « ناگزیر » نداشت. در سابقه هنری دودل نسخه باسازی فیلم ترسناک اسپانیایی « ضبط » به نام « قرنطینه » به چشم می خورد.
خانواده ها در هنگام تماشای فیلم باید به چه نکاتی توجه کنند؟
دیدن « ناگزیر » هیچ دستاوردی برای فرزندان شما نخواهد داشت. فیلم علاوه بر اینکه خشونت بالایی دارد، تفکرات نژادپرستی را هم القا می کند و روی هم رفته ویژگی ندارد که باعث شود فرزندتان چیز بیشتری پس از تماشای فیلم یاد گرفته باشد!
نکات مثبت فیلم ؟
تکان های شدید دوربین شاید سردرد آور باشد اما قابلیت ایجاد هیجان نسبی را هم دارد.
نکات منفی فیلم ؟
فیلمنامه « ناگریز » فستیوالی از بدترین اشتباهات می باشد. از شخصیت پردازی گرفته تا روابط شخصیت ها ، منطق داستان و...
در « ناگریز » مشخص نیست شورش کنندگان چه می خواهند و اصلا برای چه اینهمه خشن هستند! آیا آنها ذاتا خشن هستند؟ آیا خشونت را دوست دارند؟ هیچکس در فیلم این سوالات را پاسخ نمی دهد.
فیلم بطور زننده ای نژادپرستانه است. در « ناگریز » کل یک جامعه آسیایی آفت زده و محکوم به مرگ متصور شده و خانواده آمریکایی قربانی و آدم خوب های داستان. نگاه سیاه و سفید فیلمساز به آدمهای فیلم احتمالا فقط تگزاسی ها را به وجد می آورد.
فیلم که تمام می شود باید خیلی خوش شانس باشید که دچار سردرد نشده باشید. فیلمبرداری روی دست و تکان های شدید و بی مورد دوربین به حدی زیاد هستند که اعصاب تماشاگر را وارد مرحله بحرانی می نماید.
فیلم یک پیرس برازنان هم دارد که اصلا معلوم نیست در فیلم چکار می کند!
حرف آخر :
« ناگزیر » از آن دسته آثاری است که مستقیما به شعور مخاطبش توهین می کند و هدفی جز استحکام بخشیدن به تفکر نژادپرستانه در ذهن آمریکایی ها ندارد. فیلم تصویر بی رحمانه ای از آسیا ترسیم کرده و به ملت آمریکا این پیغام را می رساند که تا می توانید از این جماعت دوری کنید چون هر لحظه احتمال دارد سلاخی شوید! البته خوشبختانه « ناگزیر » به حدی آشفته و درهم و بی هویت است که به نظر نمی رسد کسی آن را جدی بگیرد!
لوسی دختری است که در تایپی ( تایوان) زندگی می کند و شغلش مصرف مواد مخدر است. او ناخواسته موادی را وارد سیستم بدنش می کند که او را به یک فرا انسان تغییر می دهد. او دید چشمی قوی به دست می آورد و قادر می شود با ذهنش اجسام را حرکت دهد و دردی هم حس نمی کند...
یک پیغام رمزگذاری شده از گذشته ی باند، به وی سرنخی از گروه تروریستی مخوفی به نام SPECTRE میدهد. باند به دنبال کشف و نابودی این گروه رفته و در این حال نیز مشکلات سیاسی زیادی برای زنده و فعال نگه داشتن سرویس مخفی انگلستان دارد...
در آینده نه چندان دور، میزان کامل عمر طبیعی یک انسان به ۲۵ سال رسیده است و امکان زندگی بیشتر از این مدت زمان وجود ندارد. اما در شرایطی است که اگر فرد بسیار ثروتمند باشد می تواند با مهندسی ژنتیک، میزان طول عمر خود را تا بینهایت افزایش دهد. اما برای افراد فقیر دو گزینه بیشتر وجود ندارد، یا هرطور شده پول لازم جهت خرید طول عمر را تهیه کند یا اینکه صبر کند تا در ۲۵ سالگی از بین برود. اما در یک شب جوانی فقیر به نام «ویل سالاس» به شکل اتفاقی با مردی روبرو می شود که عمری بسیار طولانی دارد و بعد از دریافت این عمر از او، قصد دارد تا شرایط زندگی اش را تغییر دهد. اما پلیس فکر می کند که این میزان طول عمر با دزدی بدست آمده و ...
ایالات متحده با کمک کشور های دیگر گروهی از یاغی های حرفه ای و آموزش دیده را جمع آوری میکند تا برای ترور یک دیکتاتور به آمریکای جنوبی بروند. اما این گروه در حین این ماموریت مجبور می شوند نه تنها با دیکتاتور بلکه با دولت نیز...
یک پلیس مخفی در یک گروه زیرزمینی از مسابقه دهندگان خیابانی نفوذ می کند. اما وقتی که دوستان جدیدش در این گروه به مظنونین اصلی پرونده تبدیل میشوند، وفاداریاش به پلیس زیر سوال می رود.
بعد از اینکه گروه کار به ظاهر راحتی را برای آقای چرچ (بروس ویلیس) انجام می دهند، متوجه می شوند که نقشه شان به خطا رفته و یکی از افراد خودشان توسط رقیب پول پرستشان، ژان ویلین (ژان کلود ون دم)، کشته می شود. آنها آماده می شوند تا به سرزمینی وحشی بروند، با نام های جدیدشان، بیلی بچه (لیام همسورث) و مگی (یو نان)- تا هم جلوی اسلحه ای خطرناک را بگیرند و هم انتقام خون برادرشان را بستانند...
«کامرون پو» (کيج)، قهرمان سابق جنگ، پس از تحمل هشت سال زندان به جرم قتل تصادفي يک مرد در دفاع از همسر باردار خود، حالا قرار است که آزاد شود. اما او را سوار هواپيمايي مي کنند که حامل ده تن از خطرناک ترين محکومان سيستم قضايي امريکاست و کمي بعد، هواپيما را مي دزدند...