برای کسانی که با آثار شین بلک آشنا هستند ،" بچه های خوب" به فیلم “بوس بوس بنگ بنگ” نزدیک تراست تا "مردآهنی 3" .این فیلم تلفیقی است از اکشن شدید و شوخی های تارانتینویی که کمدی وهیجان را با هم درخود دارد. با بازی گیرای راسل کرو و اجرای تاحدودی خارج از کنترل رایان گاسلینگ، در عین داشتن داستانی شبه نوآر از فساد در صنعت پورن لس آنجلس، فیلم پر است از طعنه ها، کنایه و شوخی های فیزیکی.
هیچ تریلر جنایی با بازی کیم باسینگر و راسل کرو که در لس آنجلس حادث شده باشد نمیتواند از مقایسه شدن با فیلم " محرمانه ی لس آنجلس" فرار کند. با اینکه فیلم معروف کورتیس هانسون ( تولید سال 1997) در دهه ی پنجاه اتفاق می افتاد و " بچه های خوب " دو دهه بعد ،هر دو اثر از جزئیات زمان های خود و تقابل نور ها وتاریکی هایی که ایجاد میکنند بخوبی بهره میبرند. با این که جنبه ی کمدی "بچه های خوب" المان های نئونوآر موجود در خود را مبهم میکند ، اما هنوز هم قابل مشاهده اند. پیرنگ فیلم به سمت ابتذال و مزخرف شدن میرود اما بمانند فیلم " خواب بزرگ" نقطه قوت های دیگر فیلم حفره ها و ناسازگاری ها ی روایت را جبران میکند.
برطبق توصیفاتی که از شغل جکسون هالی میشود ( راسل کرو) او یک "پیام رسان " است.او پیام هایش را با مشت ، تفنگ و چماق و تقریبا هرچیزی که دم دستش باشد میرساند و کبودی ، شکستگی استخوان و لب پاره از خود بجای میگذارد.مشتری/موکل اخیر او دختر جوان خوشگلی است به نام آملیا ( مارگارت کوالی) که از او میخواهد تا تلاش های پی.ا.هالند مارچ ( رایان گاسلینگ) برای تعقیب او را خنثی کند.جکسون هالی کارش را بدرستی انجام میدهد و پس از روبه رو شدنش،هالند را مشت و مالی حسابی میدهد اما بعدا میفهمد که قضایای بیشتری درباره ی آملیا وجود دارد.بنابراین پبش هالند بازمیگردد ، از او دلجویی میکند ، با هم تیمی تشکیل میدهند و تحقیقاتشان آنها را به دیسکو پارتی ، خانه های مخروبه و دفتر یکی از مقامات بلندپایه ی دولتی که مادر آملیا هست ( کیم باسینگر ) میکشاند. درهمین حین قاتلی به نام جان بوی ( مت بامر) آن دو نفر را تعقیب میکند همچنین دختر هالند ( آنگوری رایس) برخلاف تلاش آنها برای نگه داشتن او در خانه ، با آن ها همراه میشود.
به همان اندازه که زوج کاراگاه کرو و گاسلینگ خوب درآمده اند ، آنگوری رایس تازه کار 15 ساله نقشش را بدرستی اجرا میکند و آمده است تا بیاد ماندیترین بخش از فیلم باشد. اعتماد بنفس و بازی طبیعی او دلربایی و کاریزما را منتقل میکند و او را در لیست بهترین بازیگران تازه کار 2016 قرار میدهد. رابطه ی (غیر رمانتیک) او با کرو و گاسلینگ قابل توجه است. معمولا در خطربودن دختران نوجوان آزار دهنده میشود اما در این فیلم هرگز اینطور نیست. دهه ی هفتاد "بچه های خوب" همان دهه ی هفتادی است که در فیلم " شبهای بوگی" مشاهده شد- انعکاسی از دهه ای محو شده ی که با نوستالژی و تمایل هالیوود برای بزرگنمایی جنبه های مستهجن هرچیز شدت بخشیده می شد. چراغ های نئونی ، رقاصه ها و پورن استارها ، استایل بد موها و شنای رایان گاسلینگ با خوشگل های لخت و دیگر ویژگی های دهه ی 70 در فیلم دیده میشود. اشتیاق بلک برای مستی و دیوانگی از بهترین صحنه های خنده دار فیلم را رقم میزند.و با اینکه قهرمانان فیلم همیشه دوست داشتنی نیستند و دائما از خود بی عرضگی نشان میدهند ، اما در نهایت خودمان آن ها را بهمین کارها تشویق میکنیم.
"بچه های خوب" فیلمی مفرح برای بزرگسالان است که وارد بازاری میشود که از قهرمانان نوجوان پسند و انیمیشن های خانوادگی پرشده است. فیلمی خط قرمزی ( نه آنقدر که مخاطبان زیادی را از خود برهاند) بامزه و با ریتمی تند . بلک ، درکنار فیلمنامه نویس آنتونی باگاروزی ، در بعضی لحظات شانس خود را امتحان میکنند اما در اکثرمواقع کار به جایی نمیبرند. به هر حال این مثالی است از چگونگی تلفیق کمدی و اکشن و بثمر رساندن آن. کارگردانی با اعتماد بنفس ، فیلمنامه نویسی کاربلد و سه اجرای درخشان که " بچه های خوب " را اولین فیلم سرگرم کننده ی فصل تابستان امسال میکند.
فیلم درباره وید ویلسون است. مامور سابق نیرو های ویژه که به یک مزدور تبدیل شده کسی که مورد یک آزمایش شرورانه قرار گرفت که به او قدرت های شفابخشی تسریع شده بخشید و شخصیت ددپول را به وجود آورد. به همراه توانایی های جدید و حس شوخ طبعی تاریک و مرموز خود، ددپول به دنبال شکار مردی است که تقریبا زندگی او را نابود کرده بود.
یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند و …
عروس آدم کش به راهش برای انتقام گیری از رئیس سابقش «بیل»، ادامه میدهد. دو عضو باقی مانده از گروهی که چهار سال پیش به او خیانت کردند، هدف های جدید او هستند.
داستان فیلم درباره جوانی به نام گری اگزی آنوین (تارون ادگرتون) است که پدرش را بر اثر یک حادثه از دست داده است، اما همچنان اشراف زادگان را مقصر در مرگ پدرش می داند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به آنها استفاده می کند. با اینحال زندگی پر دردسر اِگزی هنگام آشنایی با هری هارت (کالین فیرث) دستخوش تغییر می شود. هری عضو یک سازمان مخفی خصوصی به نام کینگزمن است که وظیفه برقراری امنیت به سبک و سیاق خودشان را دارند...
در روایتی جدید از سری داستانهای شرلوک هولمز، کارگاه افسانه ای هولمز و دوست و همکار باوفایش جیمز واتسون در جنگی میان نیروی عقل و زور بازو درگیر می شوند، پس از یک سری قتلهای زنجیره ای و اسرارآمیز توسط ساحر «لرد بلک وود» و موفقیت هولمز در بستن پرونده، اینبار لرد بلک وود به طور اسرارآمیزی بازگشته و در صدد انجام دوباره قتلها و دیوانگی های خود و تهدید امنیت کشور انگلستان است و هولمز مامور جلوگیری از به خطر افتادن آرامش کشور می شود و ...
Henry Pym یکی از بهترین و باهوش ترین دانشمندان سیاره ی زمین می باشد که بعد ها توسط آزمایشاتش به وسیله ای می رسد که با استفاده از آن می تواند سایز بدنش را به بزرگی یک گودزیلا و یا به کوچکی یک مورچه تبدیل کند و به همین دلیل به او Ant-Man (مرد مورچه ای) لقب می دهند. حال او باید یک برنامه ریزی دقیق و معین دنیا را از خطری که تهدیدش می کند نجات دهد...
در سال ۲۰۷۲ وقتی که رئسای تبهکاران می خواهند از شر کسی خلاص شوند، او را به ۳۰ سال قبل در زمان منتقل می کنند، جایی که گروهی از قاتلین حرفه ای معروف به «لوپر» انتظار هدف را می کشند تا او را از بین ببرند. «جو» ( جوزف گوردن لویت ) یک لوپر است که متوجه میشود هدف جدیدش، نسخه میانسال خودش از سال ۲۰۷۲ ( بروس ویلیس ) می باشد...
دیو لیزفسکی یک دانش آموز ساده دبیرستانی است که به کتابهای کمیک علاقه زیادی دارد. او یک روز تصمیم می گیرد یک ابرقهرمان شود، در حالی که نه قدرتی دارد، نه آموزشی دیده و حتی دلیل قانع کنندهای هم برای انجام این کار ندارد.
در این قسمت "جان ویک" (کیانو ریوز) برای پرداخت یک بدهی دوباره به دنیای جرم و جنایات زیر زمینی بازمیگردد و همانجا متوجه می شود که جایزهی بزرگی برای مرگش در نظر گرفته اند...