پارکر، سارقی ماهر و حرفهای، فرصتی برای انجام یک سرقت بزرگ پیدا میکند، اما برای عملی کردن این نقشه، او و تیمش باید از یک دیکتاتور آمریکای جنوبی، مافیای نیویورک و ثروتمندترین مرد جهان پیشی بگیرند و بر آنها غلبه کنند.
سفری نوستالژیک در میان فیلمهای علمی تخیلی دهه ۸۰، با بررسی تأثیر و ارتباط آنها با امروز، که توسط هنرمندانی که آنها را ساختهاند و کسانی که برای تبدیل دیدگاههای خود به واقعیت الهام گرفتهاند، روایت میشود...
دنیای «تونی استارک» ( رابرت داونی جونیر ) توسط یک تروریست نیرومند مشهور به «ماندارین» ( بن کینگزلی ) از هم پاشیده می شود. استارک تصمیم می گیرد دوباره شروع به بازسازی کرده و این رقیب سرسخت را شکست دهد...
«مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) که احساس پيري به سراغ شان آمده، با مافياي چيني درگير مي شوند تا جلوي کارهاي غيرقانوني شان را در امريکا بگيرند.
داستان فیلم در مورد زنی است به نام سامانتا. او برای دختر هشت ساله اش یک مادر ایده آل از هر نظر است. آنها زندگی آرامی دارند و سامانتا هم مشغول تدریس در یک مدرسه است. اما این روند آرام زندگی به هم میخورد. زیرا ضربه ای به سر سامانتا میخورد و او گذشته ی خودش را دوباره به یاد می آورد. به یاد می آورد که او یک مامور مخفی و بسیار با مهارت بوده است. و به زودی متوجه میشود که شخصی اجیر شده است تا او را بکشد و...
ستاره بزرگ فوتبال آمریکایی در پی یک تماس تلفنی مشکوک به قتل میرسد؛ در این بین مامور مخفی سابق ایالات متحده (بروس ویلیس) انتخاب میشود تا تمام تلاش خود را برای حل پرونده قتل انجام دهد…
لس آنجلس. «مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) موفق نمي شوند يک رابط قاچاق را دستگير کنند و به جاي تنبيه، رئيس شان آن دو را مأمور مراقبت از «ليوگتس» ( پشي ) مي کند؛ حسابداري که مبلغ قابل توجهي از يک کارتل مواد مخدر اختلاس کرده و مي خواهد عليه آنان شهادت بدهد.
دراکولا زنده است. در واقع او به دنبال حکومت بر جهان میباشد و به همین دلیل است که میخواهد از کمک هیولاهای افسانه ای دیگر نیز استفاده کند. در این میان گروهی از بچههای بازنده، رازهایی را کشف میکنند و…
امريکاي مرکزي. «سرگرد آلن شيفر» (شوارتسنگر) و تيم ورزيده ي سربازان منتخبش مأموريت مي يابند تا چند سرباز اسير ارتش امريکا را نجات دهند. در جنگل هاي انبوه، حادثه هاي عجيبي اتفاق مي افتد. موجودي نامرئي و ناشناخته، که از سياره اي ديگر به زمين آمده، افراد را يکي يکي شکار و سربه نيست مي کند.
يکي از کهنه سربازهاي جنگ ويتنام به نام «مارتين ريگز» ( گيبسن ) که به دليل تجربه هايش در نيروهاي ويژه، به «سلاح مرگبار» شهرت دارد، به عنوان همکار کارآگاه پليس، «راجر مرتو» ( گلاور )، انتخاب مي شود. تعدادي مزدور که قبلا در جنگ ويتنام جنگيده بودند، به رهبري «ژنرال مک آليستر» ( رايان ) و «جاشوآ» ( بيوزي )، در فکر فروش محموله اي از هرويين به يک قاچاقچي هستند و حالا «ريگز» و «مرتو» به مبارزه با اين دارودسته مي پردازند.