زمانیکه به مقر فرماندهی Kingsman حمله می شود و یک تبه کار جدید شناخته میشود، Eggsy و Merlin مجبور می شوند تا با یکدیگر و آژانس های آمریکایی همکاری کنند تا دنیا را نجات دهند...
« کینگزمن : سرویس مخفی » عنوانی غافلگیر کننده در سال 2014 بود که توانست توجهات را به خود جلب نماید. فیلم هیجان انگیز و جذابی که به راحتی آدرنالین خون تماشاگر را افزایش می داد و بطور غیر منتظره ای سرگرم کننده بود. موفقیت « کینگزمن » باعث گردید تا تهیه کنندگان به سرعت دست به کار شده و به فکر ساختن دنباله ای برای این اثر باشند. تلاشی که خیلی زود نتیجه داد و کلیه عوامل فیلم اعلام کردند که در دنباله آن حضور خواهند داشت تا بار دیگر حال و هوای جیمزباندی را تجربه نمایند!
قسمت دوم « کینگزمن : حلقه طلایی » از جایی آغاز می شود که مخفیگاه اعضای سرویس در یک حمله از بین می رود و تنها در این بین اگزی ( تارون اگرتون ) ، پرینسس تیلد ( هانا آلستروم ) و مرلین ( مارک استرانگ ) جان سالم به در می برند. آنها که دیگر پایگاه خود را از دست داده اند، متوجه می شوند که در پشت نقاب این حملات و جنایت ها، زنی به نام پاپی ( جولیان مور ) حضور دارد که مافیای مواد مخدر است اما او ایده مخربی در سر دارد و قصد دارد ثبات جهان را بهم بریزد و...
کارگردانی « حلقه طلایی » متیو وان می باشد که ساخت قسمت نخست این مجموعه را نیز برعهده داشته است. این مسئله امتیاز بزرگی برای یک اثر محسوب می شود چراکه سازنده اشراف بیشتری به کلیت داستان دارد می تواند نتیجه بهتری برای مخاطب رقم بزند. وان در قسمت دوم تلاش کرده تا فاکتورها و ویژگی های مثبت قسمت نخست را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های جدیدی به داستان اضافه نماید تا تماشاگر تجربه هیجان انگیزتری را در مقایسه با قسمت نخست تجربه نماید. اما مشکل اینجاست که محاسباتِ وان برای رقم زدن چنین تغییراتی چندان دقیق نبوده است.
بزرگترین مشکل « کینگزمن : حلقه طلایی » را باید در فیلمنامه اثر برشمرد که در مقایسه با قسمت نخست، با دقت و وسواس کمتری به رشته نگارش درآمده است. در قسمت اول مخاطب با شخصیت های جذابی مواجه می شد که به خوبی توانسته بودند داستان ساده اما پرداخت شده فیلم را به جلو هدایت نمایند، شخصیت هایی که واقعی و با ویژگی های انسانی بودند. اما در قسمت دوم علاوه بر شخصیت های قسمت نخست، یک دوجین شخصیت عجیب و غریب به داستان اضافه شده است که اگرچه همگی آنان فانتزی و دارای ویژگی های منحصر به فرد هستند اما نمی توانند تبدیل به شخصیت شوند و در حد تیپ باقی مانده اند.
در واقع فیلمنامه « حلقه طلایی » به نظر می رسد که براساس الگوی بازیهای کامپیوتری نوشته شده بطوریکه شخصیت های داستان از نقطه A به B می رسند و در آنجا با " غولاخرهایی " مواجه می شوند که توانایی های منحصر به فرد دارند و اگزی و رفقایش باید از پس آن برآیند. این روش در ذات، برای یک فیلم اکشن اتفاق ناخوشایندی محسوب نمی شود و حتی می تواند باعث سرگرمی تماشاگر شود، اما تفاوت یک فیلم سینمایی و بازی کامپیوتری در اینجاست که انتظار می رود در یک اثر سینمایی، چیزی بیشتر از مبارزات تن به تن در اختیار مخاطب قرار گیرد تا بتواند در لحظات صلح، قهرمانان داستانش را باور نماید. اتفاقی که در قسمت نخست رخ داد اما در « حلقه طلایی » جایش را بطور کامل به دیوانگی های اکشن سپرده است!
« حلقه طلایی » در بخش اکشن و جلوه های ویژه نیز در مقایسه با قسمت اول، استفاده بیشتری از CGI انجام داده که باعث شده وجه رئال ( واقعیت گرایی ) اثر دچار کاهش شود. در فیلم گاهاً صحنه هایی به چشم می خورند که بطور کامل با افکت های کامپیوتری ساخته شده اند و میزان واقع گرایی در آن در حداقل میزان ممکن قرار دارد. در قسمت نخست، سکانسی در کلیسا وجود داشت که هنوز یکی از برترین سکانس های اکشن سالهای اخیر می باشد که بسیار چشم نواز و هیجان انگیز می باشد. سکانسی که نبوغ و خلاقیت کارگردانی متیو وان در آن به چشم می خورد اما قسمت دوم فارغ از چنین خلاقیت هایی می باشد و در عوض، افکت های کامپیوتری بی پایان جایگزین شده که روح اثر را خدشه دار کرده است.
با اینحال نمی توان از دستاوردهای فیلم در بخش فیلمبرداری چشم پوشی کرد. فیلمبرداری اثر با بهترین قاب بندی های ممکن انجام شده است و مخصوصاً در سکانس های اکشن، در بهترین موقعیت ممکن قرار گرفته تا بتواند جزئیات بیشتری را به تصویر بکشد. اکشن فیلم نیز اگرچه تعدد آن بسیار زیاد است و فرصت نفس کشیدن به مخاطب نمی دهد، اما به هر روی، مخاطبش را ناامید نمی کند و آنچه که در بخش اکشن از یک اثر انتظار می رود را فراهم می نماید. « حلقه طلایی » در بخش اجرای اکشن قطعاً نمره قبولی را می گیرد اما در زمانبندی اجرا و میزان آن، دچار نوعی آشفتگی است.
تیم بازیگری فیلم نیز مانند قسمت اول، بهترین اجرا را از خود به نمایش گذاشته اند. تارون اگرتون کماکان در نقش اصلی فیلم می درخشد و مارک استرانگ نیز بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته است. ستاره های اضافه شده به فیلم که شامل چنینگ تاتم، جف بریجز، هالی بری و جولیان مور می شود نیز وزنه بازیگری « کینگزمن : حلقه طلایی » را افزایش داده اند و نتیجه کار هم قابل قبول است. در این میان جولیان مور اگرچه بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته، اما پرداخت شخصیت او خیلی شبیه به بدمن های قصه نیست و در واقع او شبیه به همه چیز است به جز شخصیت منفی قصه!
« کینگزمن : حلقه طلایی » در ارائه دوباره آنچه که در قسمت نخست برگ برنده او محسوب می شد، زیاده روی کرده و همین مسئله باعث شده تا بدیع بودن اثر رنگ ببازد و شبیه به آثار اکشن معمولِ این روزهای سینما شود که CGI از سر و کول آنها بالا می رود! با اینحال، کماکان « حلقه طلایی » می تواند مخاطبین قسمت نخست را راضی کند البته با این شرایط که سطح انتظاراتشان که با تماشای قسمت نخست بالا رفته بود تا بخش زیادی کاهش یابد. « کینگزمن : حلقه طلایی » در نهایت با تمام ضعف هایش، مخاطب را سرگرم می کند و این مهمترین ویژگی یک اثر اکشن محسوب می شود.
Thor نام جنگجوی مغرور و قدرتمند سرزمین آسگار است . Thor با قدرت خارج العاده خود برای زندگی در میان انسانها به سیاره زمین فرستاده میشود . زمینی که خیلی زود او را مبدل به یکی از بهترین مدافعان خود میکند …
استیو راجرز سعی دارد تا وارد نیروهای نظامی آمریکا شود اما تلاشش ناموفق است تا اینکه طی آزمایشی در راستای اهداف محرمانه دولت آمریکا به یک قهرمان تبدیل میشود و …
فدراسیون تجاری، رفت وآمد به سیاره صلح جو نابو را به منظور حل یک کشمکش تجاری کهکشانی مسدود کردهاست. صدراعظم والوروم، رئیس مجلس سنای جمهوری کهکشانی به طور محرمانه دو شوالیه جدای به نامهای کوایگان جین و شاگرد او اوبیوان کنوبی را برای دیدار با فدراسیون تجاری و حل بحران به آنجا میفرستد، غافل از اینکه فدراسیون تجاری با یک لرد سیت مرموز، دارت سیدیوس همپیمان گشته که به آنها دستور داده است تا با ارتش عظیم درویدهایشان به نابو حمله کرده و دو شوالیه جدای را به قتل برسانند...
مخترع میلیاردر، «تونی استارک» که اکنون تمام دنیا از زندگی دوگانه او بعنوان «مرد آهنی» خبر دارند، از طرف دولت تحت فشار قرار می گیرد تا تکنلوژی ای که بدست آورده را به ارتش بدهد. استارک که نمی خواهد به این راحتی اختراعش را در اختیار دیگران بگذارد، تصمیم می گیرد به همراه دوستانش در مقابل دشمنانی قدرتمند بایستد.
کودکی که از یک سیاره بیگانه در حال نابودی به زمین فرستاده شده است، توسط والدین جدید زمینی اش بزرگ می شود. گرچه زندگی معمولی بعنوان یک خبرنگار دارد، اما زمانی می رسد که مجبور می شود از قدرت های خارق العاده ای که نسبت به انسان ها دارد، برای مقابله با افراد شرور استفاده کند...
۱۰ سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار می گیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی می شوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده می شوند و جنگ آغاز می شود...
بتمن که از عملکرد ابرقهرمان ، سوپرمن در هراس است، خود را تبدیل به ناجی جدید شهر گاتهام میکند. زمانی که بتمن و سوپرمن در جنگ با یکدیگر به سر میبرند، تهدیدی تازه نسل بشر را در خطر بزرگتری از آنچه با آن رو به رو بودند قرار میدهد…
«پيتر پارکر» (مگواير) هنوز براي روزنامه ي «ديلي باگل» کار مي کند و هنوز آماده است تا در هيئت «اسپايدر من» به کمک مردم بشتابد. تا اين که يک توده ي سياه رنگ ماوراي زميني خود را به بدن او مي چسباند و «پيتر» را متوجه نيمه ي تاريک وجودش مي کند. به اين ترتيب يک «اسپايدر من» خشن و بي رحم پا به عرصه مي گذارد...
یک سازمان مخفی دولتی تصمیم می گیرد چند زندانی بسیار خطرناک را برای انجام ماموریتی فرا بخواند. این افراد در صورت انجام موفقیت آمیز ماموریت با پاداش خوبی مواجه خواهند شد اما…