ملکه پیر انگلستان که از مشکلات اعصاب رنج می برد، یک جوان اردنی به نام عبدالکریم را استخدام میکند تا کارهای مهمی برایش انجام دهد ولی در حقیقت وی را وارد یک بازی بزرگ خطرناک نموده که ممکن است جانش را نیز از دست بدهد..
استفن فری برادرزاده یک بار در مورد جودی دنچ گفت: "حیاط باید در اطراف او ساخته شود تا بتواند او را به نحوی مرتب و احترام تحسین کند."
بدون نیاز به حصار در این اسم با شکوه. این به مراتب بهتر است که به سادگی اجازه دهید دنچ سستی سینمایی ارزشمند را بپوشاند، قضاوت شده توسط او عمدتا سکوت و درخشان درخشان لحظات اولیه در "ویکتوریا و عبدال". این قطعه دوره محکم رژه می کند یک فرصت عالی برای به درستی افسانه 82 ساله را تحسین می کند همانطور که او نقش ملکه ویکتوریا را دو دهه پس از اولین بار بازی پادشاه غیرقابل انکار در "خانم براون "
این مناسبت جشن سالگرد تولد طلایی برگزار می شود که در سال 1887 برگزار می شود تا 50 سال حاکمیت بر امپراتوری بریتانیا را جشن بگیرد. پس از آن که همه جشن های سلطنتی در یک سالن غذاخوری نازک نشسته اند، اعلیحضرت، یک چهره کوبنده در یک لباس شبنم سنگین سیاه که مانند یک پرده در پشت او قرار دارد، به آرامی راه خود را به سر میز می برد. چهره شاد او به عنوان یک گریپ فروت باستانی خرد شده و ترش است، زیرا او با بی ادبی در مورد این مراسم به سرعت به عنوان ممکن است. همانطور که دوره ی اول خدمت می شود، او سوپ را به دهانش بسپارید، به طوری که سرعت مایع به آرامی به چانه اش می رسد. بعدها، او به سرعت از طریق یک دوره مرغ مانند یک ماشین چمن زنی چاق و چله قبل از غوطه ور شدن در یک سگ گربه قبل از دسر، گرسنگی می زند. در ضمن، پروتکل نیاز به این دارد که یک بار با یک ظرف غذا انجام شود، دیگران نیز باید از خوردن غذا جلوگیری کنند.
با این حال، ویکتوریا خشن به زودی تبدیل به وارونه شد، زمانی که دو نفر از اقوام هندی او، از سرزمین مستعمره خود را برای مناسبت ریشه کن کردند، او را با یک سکه مراسم ارائه. هردو هشدار داده شده است که به طور مستقیم در ملکه و محمد (آدل اختر، که میزان پول جیماتای سرگرم کننده از اختلال را منتشر می کند) هشدار داده است، هر چه پیرتر و زودتر از این جفت، قوانین را دنبال کند. اما عبدالعزیز (علی فضل)، بلند، جوان و کاملا جذاب با چشمک زدن در چشم او، نمی تواند کمک کند، اما نگاهی به لبخند و لبخند بر روی این پیرمرد تنبل. ناگهان او خم می شود و پای او را بوسید. و درست مثل این است که یک نفوذ متضاد میان ملکه و غریبه که در طول سالهای طولانی حکومت او نزدیکترین همدم است، عبور می کند. این زمانی است که مدیر استفان فرارز، که با "فیلومنای" به خوبی با "دنچ" کار میکرد، در نهایت، روی صفحه نمایش، "ویکتوریا و عبدالله" را فاش می کند.
کسانی که دیده اند "خانم براون "منبع یكی از نامزدهای اسكار هفت نامزد دنچ است كه در رابطه با رابطه ویكتوریا با دیگر متفكران، اسکاتلندی جان براون (كه به وسیله بیلی كانوللی بازی می كردند)، بعد از آنكه شاهزاده البرت، همسرش درگذشت، آشكار شد. ارتباط آنها بیشتر جلسه ای از ذهن بود، به عنوان شریک سوار او را به چالش می کشید به طوری که دیگران جرات نیست.
اکثر مشاوران او ملکه پیری را به عنوان یک انسداد مجبور می کنند که از او بترسند، مخصوصا پسر بزرگتر بیچاره (ادی ایزادور فریاد زده شده، تجسم تجسم) که مشتاق است که پادشاه باشد. اما ویکتوریا و عبدال، مادربزرگ و مادربزرگ، که شیوه ای بی نظیر از گفتن و دیدار با جهان را دارد، این است که چگونه او را به عنوان یک انسان با احساسات و نه به عنوان یک مؤسسه ارعاب نگاه می کند. او همچنین به عنوان یک کانال به هند، بخشی از پادشاهی او عمل می کند که از زمانی که یک فتوا در سر او قرار دارد، ممنوع است. توضیحات شگفت انگیزی از تاج محل در زادگاه او از آگرا او را برای ساخت یک اتاق جلسه سختگیرانه هند با مضمون دوربار در خانه ساحلی خود در جزیره وایت کامل با سقف سفید تزئینی، فرش های وارد شده و تاج و تخت طاووس ساخته شده است.
اسکریپت لی هال ("بیلی الیوت") - "بر اساس حوادث واقعی-عمدتا" به ما گفته شده است که باهوشا اجازه می دهد تا خوانندگان فیلم همراه با ویکتوریا کشف کنند که چه کسی این جذابیت اسرار آمیز است. عبد ظاهرا درست است، اما در نهایت نشان داده خواهد شد که مستعد نادیده گرفتن حقیقت ناخوشایند در مورد گذشته خود به عنوان نیاز باشد. در ابتدا او به یک دستیار شخصی ارتقا یافته است. اما چون او با ماموریت های روزانه خود به ملکه کمک می کند، او این کارمند را در یک زندان یک مسلمان می آموزد و می خواهد که او را در زبان مادری اش در اردو و همچنین در قرآن آموزش دهد. ویکتور می گوید هنگامی که او کلمه ی معلم را "مونشی" می آموزد، اعلام می کند که موقعیت رسمی عبدال است.
همانطور که ملکه رشد می کند و همیشه وابسته به همسر جدید خود، تنش در میان کسانی که در محدوده درونی خود را از جمله مایکل گامبون به عنوان نخست وزیر لرد سالیسبوری، اولیویا ویلیامز به عنوان بارونس چرچیل و پل هیگینز به عنوان دکتر رید، پزشک شخصی ملکه افزایش می یابد. مسابقه، امتیاز کلاس و بی نظیر قطعا نقش مهمی در خنثی کردن ناآرامی های مشترک آنها ایفا می کند که توسط این بیگانه خارجی کنار گذاشته شده است تا اینکه در نهایت یک سوپراستار خارج از سمت راست تهدید می شود.
لباسها، تنظیمات واقعی زندگی زرق و برق و فضای داخلی، روشنایی درست و درست، موسیقی و تمام جنبه های فنی به طور دقیق مورد استفاده قرار می گیرند. اما اگر مشکلی با "ویکتوریا و عبدال" وجود داشته باشد، در بین عدم توازن بین فیلم دوبعدی فیلم وجود دارد. در حالی که فازال به خاطر نقشش به لحاظ جسمی مناسب است و بهترین خود را دارد، هیچ راهی برای رسیدن به انج در بخش بازی وجود ندارد. به نظر می رسد که یک ابر در برابر تخته سنگ محاصره شده است.
علیرغم این ضعف، لذت های متعددی وجود دارد که شاهد یک زن قدرتمند و هنوز حیواناتی است که به دلایل متفاوتی از تنوع طعمدار، ناراحت کننده به نظر می رسد. مطمئنا لبخند را به چهره هر کسی می اندازد زمانی که ویکتوریا و عبد به فلورانس رمانتیک سفر می کنند، جایی که پولوینی خودش (سیمون کالو) برای ملکه و همراهانش آواز می خواند. در حقیقت، حاکم، نفوذ خود را از طریق گلیبرت و سولیوان "من به نام کوچک اماکن" باز می گرداند. به طرز شگفت انگیزی این تصوير روابط عجیب و غریب، این کمی خاموش است اما ارزش تجربه دارد .
جنگ جهاني دوم، پس از حمله ي ژاپني ها به پرل هاربر. دو دوست دوران کودکي به نام هاي «ريف مکولي» (افلک) و «دني واکر» (هارتنت)، زني (بکينسيل) را که هر دو به او علاقه مند هستند پشت سر مي گذراند و رهسپار انجام مأموريت بمباران توکيو مي شوند.
جان دلینجر (جانی دپ) نماد خلافکاران امریکایی و بزرگ ترین سارق بانک امریکاست. دستگیر کردن دلینجر هم معنا با مبارزه با تمام بدنه ی تبهکاری شده است. دلینجر اما یک تبهکار ساده نیست او به مردم احترام می گذارد و می داند که اگر مردم او را دوست داشته باشند به راحتی هر جا بخواهد می تواند پنهان شود. از ان سو ملوین پرویس (کریستین بیل) کاراگاه دقیق و وظیفه شناس، شخصا مامور شده است تا کار دلینجر را یکسره کند...
فیلم داستان یک مثلث عشقی در دوران نسلکشی ارمنیها توسط عثمانی می باشد، یک دانشجوی پزشکی به نام مایکل (اسکار آیزاک) طی اتفاقاتی زندگی اش با یک خبرنگار به نام کریس (کریستین بل) و یک زن اشراف زاده به نام آنا (شارلون لی بن) پیوند می خورد و ...
داستان واقعی وایتی بولجر ، برادر سناتور ماساچوست و بی رحم ترین و بد نام ترین جنایت کار در تاریخ بوستون ، که با اف بی آی برای سر نگون کردن یکی از گروه های مافیایی که در حال نفوذ در قلمروی او بودند دست به یک معامله زد...
این فیلم درباره رئیس پر افتخار اداره آگاهی ( که بعدها به عنوان FBI شناخته شد ) به نام «جی. ادگار هوور» است. «جی. ادگار» ( لئوناردو دیکاپریو ) در سال 1924 به ریاست FBI برگزیده شد و به مدت ۴۸ سال این سمت را در اختیار داشت. وی در این مدت توانست امنیتی قابل قبول در ایالات متحده بوجود بیاورد که تحسین فراوان مقامات را درپی داشت. اما در عین حال شایعاتی هم مبنی بر اینکه «جی. ادگار» تمایلات همجنس خواهانه ای هم دارد منتشر شده بود که این مسئله هرگز مشخص نشد. این فیلم به بخش هایی ناشناخته از زندگی «جی. ادگار هوور» می پردازد...
فیلمی درام در مورد نماینده کنگره تگزاس، «چارلی ویلسون» (تام هنکس) و معاملات سرپوشیده اش در افغانستان، و تلاش او برای همکاری با شورشی ها در جنگ با شوروی، که اثرات پیش بینی نشده ای را برای وی در پی دارد...
داستان این فیلم برگرفته از دو زندگینامه ی جداگانه ست. فیلم زندگی دو زن را نشان می دهد که از لحاظ زمانی و مکانی با یکدیگر فاصله دارند و هر دو در زندگی به پوچی و بی هدفی رسیده اند ولی در نهایت در می یابند که با ترکیبی از عشق، شجاعت و جسارت هر چیزی امکان پذیر است...