نقدی کوتاه:
سلام.تریلر رو به خصوص کاور فیلم رو جوری طراحی کردند که ادم رو یه جورایی یاد فیلم درخشش مینداخت.
اما این کجا و آن کجا!!؟
حیف مقایسه برای اون شاهکار سینما با این.
فیلم با شروع ضعیف آغاز شد و انتظار بر این بود که روند کند و ضعیف فیلم بتونه خودش رو بالا بکشه و اوج بده!
اما هر چه جلوتر میرفت فیلم تنها بر بار ضعیف بودت فیلمنامه و کارگردانی می افزود؛فقط میشه نمره قبولی به بازیگری دیلن مینتی و تا حدودی هم موسیقی متن داد. والا در کل اثر ضعیف بود.
و بیشتر اتلاف وقته تا لذت از فیلم.
شخصا به خاطر دیلن فیلم رو نگاه کردم بخصوص بعد از بازی فوق العادش در سریال 13 دلیل برای اینکه؛اما توی این فیلم خوب بازی کرد ولی یه فیلم بدی رو توی کارنامش ثبت کرد.
موفق باشید
با توجه به زندان های پر جمعیت کشورآمریکا، دولت ایالات متحده اجازه می دهد تا در آن تمام فعالیت های غیر قانونی در دوره های ۱۲ ساعته قانونی باشد. در این میان خانواده ای با پناه دادن به فردی سیاه پوست خود را در مقابل حمله افرادی با نقاب مخصوص می بینند…
ژاپن. «يوکو» (ماکي)، مددکار اجتماعي، به عيادت «اما» (زابريسکي) زن بيمار و بستري امريکايي مي رود اما موجودي شبح گونه به او حمله مي کند. «کارن» (گلار)، دانشجوي مبادله اي امريکايي که با محبوبش، «داگ» (بر) در توکيو زندگي مي کند، قرار مي شود که جاي «يوکو» را بگيرد. اما پس از مدتي «کارن» متوجه مي شود که خانه ي «اما» را اشباحي خطرناک اشغال کرده اند...
چهار جوان به نام هاي «جولي» (هيوئيت)، «هلن» (گلار)، «بري» (فيليپ) و «ري» (پرينز جونير)، در شب چهارم ژوييه و حين وقت گذراني با اتومبيل ظاهرا باعث مرگ رهگذري در جاده مي شوند. تابستان سال بعد ناشناسي براي آنان که جمع شان از هم پاشيده است، نامه هايي با مضمون «من مي دانم تابستان گذشته چه کرديد» مي فرستد و آنان را دچار وحشت مي کند...
این فیلم داستان کشیشی به نام پدر برک را روایت میکند که دارای گذشتهی ناگوار و تاریکی هست. او برای بررسی علت مرگ مرموز یک راهبه به رومانی فرستاده میشود. اما…...
بخش رواني ندامتگان وودوارد، ويژه ي زنان، زمان حال. «دکتر ميرانداگري» (بري) با «داگ گري» (داتن) رئيس زندان ازدواج کرده است. روزي «ميراندا» در هيئت يکي از زنداني هاي رواني ووداورد از خواب بيدار مي شود و مي شنود که «داگ» را به قتل رسانده است. اما «ميراندا» چيزي به ياد نمي آورد و نمي تواند هم کارانش را به سالم بودن خود مجاب کند...
اهريمن رؤياها، «فردي کروگر» (انگلاند)، در تکاپوست تا يک بار ديگر نوجوان هاي الم استريت را به وحشت بيندازد. «جيسن» (کرزينگر)، قاتل زنجيره اي غول پيکر را با آن نقاب ها کي روي يخ اش، به بازي مي گيرد تا به کمک تصورات مادرش (شا) به الم استريت برود و با کشتن بچه ها، اين شک را در دل مردم شهر بيندازد که «فردي» برگشته است.
این فیلم که بازسازی فیلمی با همین نام ساخته شده در سال ۱۹۸۴ است داستان روحی بنام فردی کروگر (جکی ارل هالی) است که چهار انگشت او دارای تیغ های برنده ای هستند...
دکتر لوئیس به همراه همسر و دو فرزندش به خانه ای جدید در حومه شهر نقل مکان می کنند اما بزودی متوجه می شوند که قبرستان اسراسر آمیزی در آنجا قرار دارد که...
داستان فیلم در مورد مردی هست که با خوش حالی ازدواح کرده و برای تعطیلات آخر هفته به تنهایی به خانه ای سفر می کند.در این خانه دودختر زیبا افسونگر وجود دارند که...