در جهانی دگرگون، جایی که قلبها از اشیاء پدید میآیند و پنهان کردن احساسات، نشانهای از خودآگاهی است، زنی تنها، قلب خود را از سینه میکند و به معشوقش تقدیم میکند، اما دریغ که او با قلب ربوده شده، ناپدید میشود.
در غیاب خانواده، سامانثا، دختر شانزده ساله، آخر هفته را به تنهایی در خانه میگذراند، اما با ورود یک مزاحم به خانه، سامانثا در مخمصهای گرفتار میشود و باید در آن شب سرنوشتساز، بین مبارزه و فرار یکی را برگزیند.
لیا، طراح جلد کتاب، وانمود میکند که نویسندهی واقعی رمان عاشقانهی پرفروشی است که در واقع توسط رماننویس متکبر ادبی به نام مایکل نوشته شده است. او هرگز انتظار پیدا کردن عشق را برای خود ندارد.
یک عکاس که مصمم است با ثبت عکسی نادر از یک دانه برف دوازده ضلعی، نمایشگاه خود را کامل کند، از دوست دوران کودکی خود کمک میگیرد و آنها راهی سفری میشوند که هرگز فراموشش نخواهند کرد.
در جریان خیریه کریسمس خانواده واربی، گردو شکن عتیقهای و قیمتی که قرار بود به حراج برسد، در جابهجایی تصادفی چمدانها ناپدید میشود. حال، لوتی مورگان، برنامهریز دقیق مراسم و تریستان، وارث خوشذوق خاندان واربی، موظف به یافتن آن هستند. در این میان، آنها باید روح کریسمس را نیز درک و زنده کنند.
زنی که همسرش به تازگی از مرگ حتمی نجات یافته، مورد آزار و اذیت یک قاتل سریالی قرار میگیرد و در تشخیص هویت واقعی یا خیالی بودن این فرد دچار تردید میشود.
کتاب حاضر به زندگی و حرفه گروه راک استادیومی کانادایی میپردازد. این کتاب از دوران اولیه و ساده آنها در آلبرتا آغاز میشود و تا رسیدن به قلههای موفقیت و تبدیل شدن به یکی از جنجالیترین و در عین حال محبوبترین گروههای موسیقی تاریخ را دنبال میکند.
غیبت نامزد سالی در مراسم عروسی، دوست صمیمی او اورورا را به دنبال کمک آرتور میکشاند. کشف جسد مردی در نزدیکی محل برگزاری مراسم، نامزد سالی را به مظنون اصلی قتل تبدیل میکند.
مالوری در پی قتل نامزدش در روز عروسی، با مرگ یکی دیگر از عزیزانش روبرو میشود و به این نتیجه میرسد که قاتل یکی از نزدیکان اوست و قصد دارد او را نیز به قتل برساند. مالوری برای نجات جان خود، به دنبال کشف حقیقت و دستگیری قاتل است.
تلمای پونی آرزوی دیرینهای داشت که به اسب تک شاخ تبدیل شود. تا اینکه یک روز، به لطف یک اتفاق نادر و شگفتانگیز، آرزوی او به حقیقت میپیوندد و تلما به یک ستاره پاپ بینالمللی تبدیل میشود. اما این شهرت ناگهانی، بهایی غیرمنتظره برای تلما دارد.
برخلاف همسالانش که موهایشان سفید شده، کاتاک هنوز کوچک و خاکستری است. او برای اثبات بزرگ شدن خود و براورده کردن آخرین آرزوی مادربزرگ مهربانش، راهی سفری پرماجرا به شمال بزرگ میشود.
زنی برای کمک به شوهرش در پرداخت پول به یک اخاذ، با او همکاری میکند. اما زمانی که اخاذ به قتل میرسد، زن به عنوان مظنون اصلی شناخته میشود و متوجه میشود که مردی که با او ازدواج کرده، زندگی دوگانهی خطرناکی داشته است.