"دنی" خواننده ای جاه طلب و با استعداد به هالیوود می رود.او برای رسیدن به آرزوی خود مبنی بر تبدیل شدن به یک ستاره سینما بر مشکلات زیادی چیره می شود و...
در دهکده کوچکی در افریقاً پسری بنام کریکو متولد میشود . ولی اون یک پسر معمولی نیست ، او میداند چه چیزی را بیشتر از همه میخواهد و از همین الان میتواند راه برود و صحبت کند...
علاءالدین و چراغ جادو (به فرانسوی: Aladin et la Lampe Merveilleuse) انیمیشنی تخیلی و ماجراجویی به کارگردانی ژان ایماژ محصول فرانسه ساخته شده در سال ۱۹۷۰ است. داستان این فیلم کمابیش بر اساس داستان علاءالدین در قصههای هزار و یک شب میباشد.
یک فاجعه در حال رخ دادن است! سیل کلِ سیاره ما را فراگرفته و تنها گروه نامعلومی زنده مانده اند ، این گروه موفق شده اند که این وضعیت بحرانی را مدیریت کنند ..
یک سفر خارق العاده در انتظار دخترِ یازده ساله یه نام "آنیـنا" می باشد ، کسی که در حین دویدن در مدرسه به صورت اتفاقی به یک دخترِ دیگر برخورد میکند و مدیر مدرسه به او یک کتاب غیر عادی می دهد که با استفاده از آن ، احساسات از جمله ترس، دوستی و عشق در آنینا بیدار می شود..
اولیویا ، استفانی ، اما ، میا و آندرئا نام دختران جوانی می باشد که از کودکی در کنار یکدیگر بزرگ شده اند و دوستان صمیمی یکدیگر می باشند . آنها بدون هیچ مشکلی به راحتی در کنار یکدیگر زندگی می کردند اما هنگامی که یک خواننده بسیار معروف و محبوب به نام لیوی وارد شهر محل زندگی انها می شود دوستی و زندگی آنها وارد چالش جدیدی می شود و ..
داستان این انیمیشن برگرفته از یک شعر گوته به نام شاگرد جادوگر هست. در این انیمیشن جاودگر به دنبال کسی میگردد تا فوت و فن های مربوط به جادوگری را به او آموزش دهد. در همین بین جادوگر کسی را به جز میکی موش قصه ما پیدا نمی کند. روزی جادوگر کارگاه رو ترک میکند و میکی میخواهد که با جادوگری کارهایش را انجام دهد ولی متاسفانه هنوز چیز زیادی یاد نگرفته است...
داستان با توصیف شبی شروع میشود که خوکی به نام میجر پیر (Old Major) حیوانات را جمع کرده و از ظلمی که انسان بر حیوانات روا داشته برای آنان سخن میگوید و حیوانات را به شورش علیه انسان دعوت میکند و ...
برده ها و اربابان بر داستان دنیای دوردست "یگام" حکمرانی می کنند.داستان زندگی "تر" برده ای در شکل انسان و "درگز" یک موجود غول پیکر آبی را روایت می کند.آنها که به درون حیات وحش فرار کرده اند،با کمک یک دستگاه که برای پیشرفت فکری "درگز" استفاده می شود،"تر" نزد بردگان دیگر پناه می گیرد و...
یوگی خرسه و دوستش بوبو توسط کلانتر به سنت لونیز برده میشوند در حالی که سیندی دوست یوگی به دنبال آنهاست اما سیندی را میدزدند و به سیرک میروند . یوگی و بوبو برای نجات سیندی دست به کار میشوند و …
داستان این فیلم مربوط به گروهی است که ماموریت حفاظت از یک تمدن قدیمی را به عهده گرفته است. تمدنی که به خاطر پیشرفت های بررسی نشده ، نابود گردید. از نظر آنان ، بازگشت به علمی که در تاریکی قرار گرفته ، باعث ایجاد تاریکی می گردد. به دنبال این هشدار ، سازمانی به نام " آرگام " تشکیل گردید تا از فناوری و آثار به جامانده از این تمدن پیشرفته محافظت کند. ماموران ویژه ای که در این سازمان خدمت می کنند ؛ با نام " اسپیرگان " شناخته میگردند.
چهار دروازه به سوی سرزمین زیبای اژدها وجود دارد، آتش، آب، زمین و هوا. فقط «اتلبرد» نگهبان، کلید و رمز خروج از آنجا را دارد. «کوین» پسرکی از قرون وسطی است که در آب میافتد و به تپۀ اژدها میرسد و در آنجا با کوچکترین اژدهای آن سرزمین دوست میشود. اما هیچچیز در تپۀ اژدها سر جایش نیست. یک جادوگر و دستیارش که در آنجا اسیر شدهاند از پسرک میخواهند که آنان را آزاد کنند...