داستان این انیمیشن برگرفته از یک شعر گوته به نام شاگرد جادوگر هست. در این انیمیشن جاودگر به دنبال کسی میگردد تا فوت و فن های مربوط به جادوگری را به او آموزش دهد. در همین بین جادوگر کسی را به جز میکی موش قصه ما پیدا نمی کند. روزی جادوگر کارگاه رو ترک میکند و میکی میخواهد که با جادوگری کارهایش را انجام دهد ولی متاسفانه هنوز چیز زیادی یاد نگرفته است...
داستان با توصیف شبی شروع میشود که خوکی به نام میجر پیر (Old Major) حیوانات را جمع کرده و از ظلمی که انسان بر حیوانات روا داشته برای آنان سخن میگوید و حیوانات را به شورش علیه انسان دعوت میکند و ...
برده ها و اربابان بر داستان دنیای دوردست "یگام" حکمرانی می کنند.داستان زندگی "تر" برده ای در شکل انسان و "درگز" یک موجود غول پیکر آبی را روایت می کند.آنها که به درون حیات وحش فرار کرده اند،با کمک یک دستگاه که برای پیشرفت فکری "درگز" استفاده می شود،"تر" نزد بردگان دیگر پناه می گیرد و...
یوگی خرسه و دوستش بوبو توسط کلانتر به سنت لونیز برده میشوند در حالی که سیندی دوست یوگی به دنبال آنهاست اما سیندی را میدزدند و به سیرک میروند . یوگی و بوبو برای نجات سیندی دست به کار میشوند و …
داستان این فیلم مربوط به گروهی است که ماموریت حفاظت از یک تمدن قدیمی را به عهده گرفته است. تمدنی که به خاطر پیشرفت های بررسی نشده ، نابود گردید. از نظر آنان ، بازگشت به علمی که در تاریکی قرار گرفته ، باعث ایجاد تاریکی می گردد. به دنبال این هشدار ، سازمانی به نام " آرگام " تشکیل گردید تا از فناوری و آثار به جامانده از این تمدن پیشرفته محافظت کند. ماموران ویژه ای که در این سازمان خدمت می کنند ؛ با نام " اسپیرگان " شناخته میگردند.
چهار دروازه به سوی سرزمین زیبای اژدها وجود دارد، آتش، آب، زمین و هوا. فقط «اتلبرد» نگهبان، کلید و رمز خروج از آنجا را دارد. «کوین» پسرکی از قرون وسطی است که در آب میافتد و به تپۀ اژدها میرسد و در آنجا با کوچکترین اژدهای آن سرزمین دوست میشود. اما هیچچیز در تپۀ اژدها سر جایش نیست. یک جادوگر و دستیارش که در آنجا اسیر شدهاند از پسرک میخواهند که آنان را آزاد کنند...
داستان ما از طرف پدربزرگِ "Kirikou" نقل میشود ، پس او سعی میکند توضیح بیشتری در مورد دستاوردهای نوه اش بدهد ، که چگونه تبدیل به باغبان، کارآگاه، سازنده سفال، یک تاجر، یک مسافر و یک دکتر شد..
"لولو" یک گرگ ، و "تام" یک خرگوش است ، بنظر می رسد این دو جدایی ناپذیر باشند ، چرا که از بچگی با هم بزرگ شده اند ، و هم اکنون در دوره نوجوانی هستند ،آن ها در سرزمین خرگوش ها یک زندگی راحتی را دارند ، ولی "لولو" که فکر میکرد پدر و مادر خود را از دست داده ، متوجه میشود که مادرش زنده است و ..
پروفسور بدجنسی ، پدر آماندا را که دستگاه عظیمی را طراحی کرده است می دزدد تا به وسیله آن دستگاه بر جهان حکومت کند.توسان ، لودویدود ، راسپوتین تلاش می کنند تا پدر آماندا رانجات دهند.
داستانی میان یک هنرمند کتاب های کمیک، یک رمان نویس، و یک کارگردان به وجود می آید که هر کدام در دنیای خود به صورت جداگانه زندگی میکنند ولی نویسنده این داستان شخص دیگریست..
گروهی از موجودات بیگانه که به در جستجوی گنج می باشند به کره زمین می آیند و فردی به نام “اوچوبوت” را می دزدند تا با استفاده از او بتوانند جای گنجی به نام “کره قدرت” را پیدا کنند٬ بوبویبوی و دوستانش می خواهند که اوچوبوت را نجات دهند و سر از کار بیگانه ها در بیاورند.