گوهر درخشان سرویس مخفی اطلاعاتی اعلیحضرت، مامور لورن بروتون (ترون) بخش هایی مساوی از مهارت جاسوسی و توحش می باشد و در حین حال تمایل دارد که مهارت های خود را افزایش دهد تا در ماموریت های خود زنده بماند. او تنهایی به برلین فرستاده می شود تا یک پرونده ی بی ارزش را در بیرون از شهر تحویل دهد، او با رییس ایستگاه مخفی دیوید پرسیوال همکاری می کند تا راه خود را در طی مرگبارترین بازی جاسوسان باز کند …
یک تاجر در راه خانهاش درگیر یک توطئهی جنایی میشود...
هنگامی که یک محقق مشهور معماری در طی یک سخنرانی ناگهان بیمار میشود ، پسرش متوجه میشود که در شهری در ایالت ایندیاتا گرفتار شده است ، جایی که پدر معمارش به کما رفته است. در همین حین او شخصی را ملاقات میکند که میخواهد به جای اینکه آرزو و رویاهای خود را دنبال کند ، در این شهر و در کنار مادرش بماند و…
شش نینجای جوان وظیفه دفاع از خانه های خود واقع در جزیره به نام Ninjago را بر عهده دارند. به هنگام شب آنها جنگجویان با استعدادی می باشند که از مهارت ها خود استفاده کرده و توسط وسایل نقلیه خود با هیولاها و خائنان مبارزه می کنند. در طول روز آنها نوجوانانی هستند که در مقابل دشمنان خود قرار گرفته اند...
در دنیایی که جمعیت زیاد شده و خانواده ها فقط می توانند یک فرزند داشته باشند، گروهی متشکل از 7 بچه که در یک زمان به دنیا آمده اند باید در همین حال که ناپدید شدن یکی از اعضایشان را بررسی میکنند، جلوی مقامات را نیز بگیرند تا نتوانند آنها را به خوابی طولانی فرو ببرد...
این فیلم داستان رانندهی جوانی است که برای سارقین مسلحِ بانکهای مختلف کار میکند. بعد از شروع کار اجباری با یک قاتل و جنایتکار، خودش را در سرقتی محکوم به شکست می یابد...
"مَدی" دختری 17 ساله بدلیل بیماری نادری که دارد، تمام شبانه روز خود را در خانه سپری میکند و نمی تواند از محیط مهر و موم شده خانه اش فاصله بگیرد. اما یک روز با دیدن پسر همسایه، "مَدی" عاشقش می شود و تصمیم میگیرد بخاطر او از جان گذشتگی کند...
اسباب بازی ها به سفری در جاده می روند اما اتفاقی ناخواسته آن ها را به یک متل کنار جاده ای هدایت می کند. بعد از اینکه یکی از اسباب بازی ها گم می شود، سایر آن ها به دنبالش می گردند. اما آن ها متوجه گیر افتادن در مسئله ای مرموز و هولناک می شوند و...
پس از رخدادهای انتقامجویان: عصر اولتران، ثور بدون چکش خود میولنیر در دنیای دیگر زندانی شده است و در آنجا باید به منظور بازگشت به موقع به آسگارد و جلوگیری از رویداد محتمل الوقوع راگناروک (نبرد پایانی و فرجام کار جهان در اساطیر اسکاندیناوی)، توسط شخصیت بد ذات هلا در یک مبارزه به سبک گلادیاتورها در مقابل دوست قدیمیاش هالک قرار گیرد...
"پو" میزبان جشن سالانه زمستانی بوده و تلاش می کند به خواسته های دوستان خود رسیدگی کند...