در آینده شهر به قسمت های مختلفی تقسیم می شود قسمت کارگران ، قسمت طراحان شهر و … فرمانروای شهر عاشق کسی می شود که در طبقه ی پیام رسانان قرار دارد و او باید برای رسید به او از مقام خود صرف نظر کند …
ورود خانواده تاجری به نام لورنزو دزا به شهر، زندگی فلورنتینو آریزای جوان را به هم می ریزد. او که پس از مرگ پدرش با مادر پیر خود زندگی می کند و شغلی در تلگراف خانه شهر دارد، عاشق فرمینا دختر دزای تاجر می شود.اما مخالفت دزا باعث می شود تا فرمینا به دهکده و فلورنتینوی جوان نیز با کمک عموی ثروتمندش برای فراموش کردن این عشق به مکانی دور افتاده فرستاده شوند. پس از گذشت مدتی طولانی با جنگ و شیوع وبا، فرمینا به دنبال یک بیماری با دکتر اوربینو آشنا شده و با اصرار پدر با وی ازدواج می کند. فلورنتینو نیز که تصادفاً ... را کشف کرده و قصد داشته تا بکارت خود را برای محبوب حفظ کند، به خود می قبولاند که باید به خاطر عشق اش به فرمینا انتظاری طولانی را تحمل کند. انتظاری که نیم قرن طول خواهد کشید....
داستان فیلم درباره ی یک سوارکار تنها می باشد که از طریق یک مسیر مخفی به یک شهر کوچک که در ارتفاعات آلپ قرار دارد می رسد. حال هیچکس نمی داند که این غریبه از کجا آمده است و چه می خواهد. اما همه می دانند که هیچکس نمی خواهد او در شهر بماند و...
فیلم درباره ی یک قاتل زنجیره ای هست که بعد از قتل با اعضای بدن قربانیان خود جهت تفریح کلکسیون های متعددی بوجود می آورد و تماشای این فیلم به افراد زیر 17 سال توصیه نمیشود
امیلی و مارتین یک زوج موفق نیویورکی هستند. زمانی که یک داروی جدید توسط روانشناسِ امیلی برای درمان اضطراب وی تجویز می شود، به دلیل عوارض جانبی دور از انتظار این دارو زندگی شان دگرگون می شود و …
هیدز با نیروی شیطانیش، هركول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می كند و به زمین می فرستد و تا زمانی كه هركول قهرمان واقعی نشود، نمی تواند نزد خدایان باز گردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق می شود تا شهر را از وجود هیولایی غول آسا نجات دهد و سپس عاشق مگ می شود و ...
دو نوجوان در برخورد با یک زندانی فراری تصمیم می گیرند تا او را از دست پلیس و جایزه بگیر ها فراری دهند و به او کمک کنند تا به عشق اش برسد…
جست و جوی یک پلیس برای یک دختر نوجوان گمشده باعث می شود که او به جهان منحرف قاچاق کودکان برسد. آنچه در ادامه می آید یک بازی موش و گربه بین یک پلیس نترس و مافیای ظالم بچه دزد است...
« چارلى » ولگرد کوچولو؛ جان میلیونرى ( مایرز ) را که از نوشخوارى سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هشیارى، « چارلى » را بجا نمی آورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار مىشود و « چارلى » در این بین به دختر گل فروش نابینایى ( چریل ) دل میبندد...
در سال 1942 ناوگان زیردریایی های آلمان در نبردی موسوم به نبرد آتلانتیک شروع به حملات پی در پی و نابود کردن قایق های انگلیسی می کنند، ولی با افزایش محافظت انگلیسی ها ناوگان زیردریایی های آلمانی متحمل یک زیان سنگین می شوند.