یک کارمند بانک متوجه می شود که او در واقع یک شخصیت غیر قابل بازی در یک بازی ویدیویی جهان بازِ خشن است..
داستان این فیلم درباره قایقی است که در طوفان دریا خورد می شود و بقایای آن چند روز بعد توسط مردی پیدا می گردد و ...
جان دولیتل متوجه می شود که توانایی ویژه ای در وجودش دارد که براساس آن می تواند با حیوانات صحبت کند و...
اوسامو یک کارگر معمولی ساختمان است، اما درواقع خرج زندگی خود را با فروش اجناسی که با پسرش شوتا از فروشگاهها میدزدند، به دست میآورد. همسر او، نوبویو در یک خشکشویی کار میکند و چیزهایی که در جیب مشتریها جا مانده است را، میدزدد. او زن بسیار احساساتی است که به زندگی مشترکش علاقه زیادی دارد.دختر نوجوان آنها، آکی با کار در شوهای ناجوری در شهر، سهم خود را در تأمین مخارج خانواده انجام میدهد. مادربزرگ آنها، هاتسو معتاد به بازی با دستگاههای شرطبندی پاچینکو است. در روزی سرد، وقتی اوسامو و شوتا پس از دزدی از فروشگاهی به خانه برمیگشتند، دختر کوچکی را میبینند که از سرما میلرزید. اوسامو تصمیم میگیرد دختر بیپناه را برای چند روزی به خانه بیاورد. بر بدن کودک نشانههایی از خشونت وجود دارد و شبها تختش را خیس میکند. قلب پیر و شرور اوسامو برای این کودک نرم میشود و با وجود دیدن خبر گمشدن او در تلویزیون، تصمیم میگیرد که یوری را برای همیشه پیش خود نگه دارند و به او راههای دزدی را یاد دهند...
این فیلم داستان زندگی دو اسطوره سینمای کمدی جهان یعنی استنلی لورل و اولیور هاردی را روایت می کند
داستان فیلم درباره ی پسر و دختری میباشد که پسر چیزهایی را میبیند که نباید ببیند و دختر چیزهایی را میبیند که پسر نباید ببیند، حالا سوال اینجاست که ایا این دو واقعا چیزی را میبینند یا نه؟
داستی بر اساس حوادث واقعی. در سال 1918 یک گروه از بازیگران فنلاندی که در یک اردوگاه آلمانی نگهداری میشوند به اعدام محکوم شده اند. اما وقتی یک ژنرال بلند پایه وارد اردوگاه میشود رئیس اردوگاه یک راه بی رحمانه برای زنده ماندن به آن ها نشان میدهد و شرط میگذارد که اگر بتوانند نمایشی اجرا کرده و خنده ای عمیق بر لبان ژنرال بنشانند از اعدام جان سالم به در خواهند برد و...
داستان در دهه 1920 در هاوایی در جریان است. یک جوان عاشق دختری میشود که از سطح و طبقه بالاتر اجتماعی نسبت به او برخوردا است و تلاش میکند تا به این عشق ممنوعه برسد و…
زندگی کاتیا پس از مرگ همسر و پسرش در یک سانحه بمب گذاری به کل نابود میشود. پس از پایان عزاداری و عدم برقراری عدالت، کاتیا خود برای انتقام دست به کار میشود...
سه نگهبان دنیای آخرت مامور میشوند یک آتش نشان فداکار را که قهرمانانه جان سپرده است به سوی زندگی پس از مرگ راهنمایی کنند...