یک شکارچی بنام «لولین ماس» (جاش برولین) روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد، اما قبل از آن دو میلیون دلار پول نقد را از صحنه جرم برای خودش بر می دارد. از این رو قاتلی روانی بنام «آنتون چیگور» (خاویر باردم)، برای بدست آوردن پول، رد او را گرفته و به تعقیب او می پردازد...
داستان واقعی مقطعی از زندگی اسکار شیندلر (لیام نیسون)، سرمایه دار آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم است. اسکار شیندلر در ابتدا با استفاده از شرایطی که جنگ فراهم آورده بود، یهودیان را به عنوان کارگر برای کارخانه اش انتخاب میکند تا پول کمتری برای استخدام کارگر داده باشد و درآمد بیشتری بدست آورد. او نیز مانند سران حزب نازی فردی فرصت طلب و اهل عیش و نوش است. او به طور پیوسته در تلاش است تا با سران نازی ارتباط برقرار کند تا در این شرایط بیشترین نفع را ببرد...
روزنامه نگاری به خاورمیانه سفر میکند تا در مورد خانواده اش تحقیق کند و به آخرین آرزوهای مادرش پی ببرد…
داستان این فیلم یک دهه بعد از اتفاقات قسمت اول رخ می دهد و ما شاهد هستیم که پرسیوس ( سام ورتینگتون ) برخلاف گذشته تصمیم گرفته تا زندگی آرامی را پشت سر بگذارد و وقت بیشتری را با پسرش بگذارند. اما آن بالا در آسمان، خدایان و تایتان ها بار دیگر با یکدیگر به جنگ برخواسته اند و به نظر می رسد که اینبار تایتان ها بتوانند بعد از مدتها بر خدایان فائق آیند اما …
داستان درباره یک خبرنگار ( Elizabeth Banks ) که در رویای گوینده ی خبر شدن است.بالاخره فرصتی برای او پیش میاید اما او در شب قبل مصاحبه شغلیش در مرکز LA بدون تلفن بدون پول و … گیر افتاده و تنها 8 ساعت فرصت داره…
داستان فیلم درباره سربازی به نام بیل کیج است که پس از کشته شدن در یک جنگ علیه بیگانگان بار دیگر زنده می شود و از آن پس در هر جنگی که کشته می شود می تواند با به دست آوردن عمر دوباره به موقعیت خود باز گردد. او در این راه سعی می کند تا به گونه ای سرنوشت خود را تغییر دهد...
آرتور بشاپ (جیسون استاتهام) یک قاتل حرفه ای است که تخصص و خدمات منحصر به فرد خود را در اختیار یک کمپانی گذاشته؛ کمپانی ای که گروهی از تبهکاران سطح بالا آن را اداره می کنند. بیشاپ یک حرفه ای کمال گراست که دوست دارد برای کشتن قربانیان اش سناریوهای ظریف و پیچیده طراحی کند…
یک دانش آموز سال اولی گوشه گیر با دو دانش آموز سال آخر ارتباط برقرار می کند و همین آشنایی سبب می شود تا او با دنیای واقعی پیرامونش بیشتر آشنا شود...
هیولاها سالهاست که از ترس انسان ها (!) خواب و خوراک ندارند. کنت دراکولا هتلی مخصوص هیولاها می سازد که بدون نگرانی می توانند در آنجا اقامت داشته باشند اما با ورود یک انسان همه چیز بهم می ریزد...
کارگری به نام “داگلاس” پس از مراجعه به شرکت « ریکال » احساس می کند که جاسوس است و به خودش مشکوک می شود. شرکت “ریکال” خاطرات افراد را با خاطرات جدید عوض می کند و برای آنها گذشته ای می آفریند که دوست داشتند داشته باشند. اما تعویض خاطرات “داگلاس” درست پیش نمی رود و پای او به ماجرا های عجیب و غریبی باز می شود...