داستان فیلم در زمان آینده در شهر لس آنجلس اتفاق می افتد. تئودور « خواکین فونیکس » مرد میانسالی است که شغلش نوشتن نامه های عاشقانه از طرف افراد متقاضی به نامزدشان است. تئودور نامه های عاشقانه را به خوبی نگارش میکند ، گویی که عاشق ترین فرد روی زمین است. اما وی در زندگی شخصی خودش چندان موفق نیست...
داستان یک گروه ویژه پلیس را دنبال میکند که برای دستگیری مجرمی خطرناک وارد ساختمانی می شوند که پر از افراد جنایتکار است اما متوجه می شوند توسط یکی از افراد خودی فریب خورده و در خطری مهلک گرفتار شده اند و باید برای نجات جانشان تا سرحد مرگ مبارزه کنند داستان این قسمت از فیلم دو ساعت پس از آخرین اتفاق در که در قسمت اول فیلم افتاد دنبال می شود و …
یک ستاره سینمایی و یک نو عروس افسرده که با هم هیچ نسبتی ندارند، یکدیگر را در توکیو می بینند و رابطهای بین شان آغاز می شود...
قسمت دوم فیلم ابر قهرمانی « کاپیتان امریکا » که داستان آن در زمان حال و بعد از ماجراهای فیلم « انتقام جویان » می باشد درباره استیو راجرز است در حال تطبیق خود با دنیای امروزی است و این در حالی است که باید خود را آماده نبرد با تهدیدی از دوران گذشته خود کند، ماموری از شوروی سابق به نام سرباز زمستانی...
پس از شکست ماموریت «Operation Red Wings» در سال 2005 ، چهار عضو نیروهای ویژه وظیفه پیدا می کنند تا در یک ماموریت خطرناک و حساس ، تروریست معروف طالبان به نام احمد شاهد را پیدا کرده و از بین ببرند…
وسلی گیبسون مرد جوان تنهایی است که در محل کارش نیز شرایط خوبی ندارد و رئیسش او را تحت فشار قرار داده است ، دوست دخترش نیز به او کم محلی می کند و در کل زندگی اش خسته کننده شده است . در ادامه او در یک درگیری تیر اندازی در یک فروشگاه با زنی جذاب و خشن به اسم فاکس آشنا می شود و این اتفاق زندگی او را تغییر می دهد .
دورف ها و بیلبو و گندلف موفق شدند که از کوه مه گرفته فرار کنند و همچنین بیلبو توانست حلقه را به دست بیاورد حال آنها سفر خود را در راه رسیدن به طلاهایی که اژدهای خوفناک از آن محافظت می کند ادامه می دهند و ...
بیل مارکز یک مارشال نیروی هوایی ارتش ایالات متحده است که در جریان یک سفر هواپیمایی ، پیامک های رمزآلودی دریافت میکند که در آن از او خواسته شده از دولیت آمریکا مبلغ 150 میلیون دلار دریافت کرده و به یک حساب منتقل کند در غیر اینصورت هر 20 دقیقه، یک مسافر هواپیما کشته خواهد شد و ...
شان 29 سال دارد و یک زندگی کسل کننده را ازسرمی گذراند. لیز، نامزدش وی را ترک کرده و مادرش با مردی ازدواج کرده که وی او را دوست ندارد. او با اد، دوست وفادارش زندگی می کند. شان می خواهد زندگیش را درست کند تا لیز را بازگرداند. ناگهان مردگان از گور برمی خیزند و مثل زامبیها شروع می کنند به آدم خواری. شان با کمک اد برای نجات مادرش و لیز می شتابد.
در سال ۲۰۷۲ وقتی که رئسای تبهکاران می خواهند از شر کسی خلاص شوند، او را به ۳۰ سال قبل در زمان منتقل می کنند، جایی که گروهی از قاتلین حرفه ای معروف به «لوپر» انتظار هدف را می کشند تا او را از بین ببرند. «جو» ( جوزف گوردن لویت ) یک لوپر است که متوجه میشود هدف جدیدش، نسخه میانسال خودش از سال ۲۰۷۲ ( بروس ویلیس ) می باشد...