"نیکا" به جرم کشتن اعضای خانواده اش در یک تیمارستان بستری میشود و پس از مدتی روانپزشک نیکا به او عروسک مشهور شهر را هدیه می دهد که همین امر کافی است تا یک سری قتلهای سریالی در داخل آسایشگاه آغاز شوند.
مردی به نام C ( کیسی افلک ) پس از کشته شدن، در مقام یک روح ملحفه به سر، به منزلش باز می گردد تا همسرش M ( رونی مارا ) را مشاهده کند که در حال تلاش برای بازگشتن به زندگی عادی است و...
یک دختر به ظاهر عادی به نام سیرن فیلیپس در 12 امین سالروز تولدش متوجه می شود که او یک انسان معمولی نیست و سرنوشت او را تبدیل به یک پری دریایی خواهد کرد. حال سیرن باید از دست شکارچیانی که میخواهد او را به دام بیاندازند، فرار کند...
"حضورت لوط"، رهبر یهودیان تصور می کند مردمش می توانند همراه ساکنان فاسد شهر زندگی کنند اما...
فیلم درباره دو برادری است که قصد دارند در مسابقه ناسکار (انجمن کشوری مسابقات خودروهای کارکرده) در شمال کارولینا دست به سرقت بزرگی بزنند که زندگی آن ها را متحول خواهد کرد...
در ماه آوریل سال 1980، شش فرد مسلح وارد سفارت ایران در لندن می شوند و تمامی افراد درون سفارت را گروگان میگیرند. پس از این اتفاق تنش ها بالا میگیرد و سرانجام نیروهای ویژه بریتانیا (اس. آ. اس) تصمیم میگیرند برای نجات گروگان ها وارد عمل شوند...
یک دختر جوان در خانواده ای فقیر به سنی می رسد که کم کم متوجه آرزوهایی که دارد می شود ، مادرش هنرمند و پدرش یک معتاد الکلی است که امید کودکان را با فقر و مشکلات مختلف از بین می برد و دختر جوان مجبور می شود که …
داستان فیلم دربارهی جیک چمبرز یک جوان یازده سالهی ماجراجو و جستجوگر است که در حین این جستجوها سرنخی از یکی دیگر از ابعاد جهان به نام میدورلد را کشف میکند. پس از کشف این راز او وارد سفری به این بعد میشود. جایی که با شوالیهی تنهای مرزنشینی به نام رولاند دسچین برخورد میکند. شوالیه در پی رسیدن به برج تاریک است. جایی که در آخر دنیا واقع شده است. او میخواهد در فضازمان سفر کند و میدورلد را از انقراض نجات دهد. اما او در این مسیر با هیولاهای مختلف و ساحر شروری به نام والتر پدیک برخورد میکند و تا پایان این مسیر با مشکلات زیادی مواجه است...
"مایکل جکسون: در جستجوی ناکجاآباد" در مورد سال های پایانی زندگی وی می باشد که از طریق بادی گاردهای او یعنی بیل ویتفیلد و جاوون به تصویر کشیده شده است...
"ماریو" مردی خجالتی و تازه وارد به لیورنو،با زنی گریان بر روی یک پل به گفتگو می نشیند.آن زن،"ناتالیا" سالهاست که منتظر بازگشت عشق خود است.به مدن سه شب او با "ناتالیا" همراهی می کند،با او می رقصد و سرگرمش می کند.او عاشق می شود اما آیا می تواند "ناتالیا" را از گذشته اش جدا کند...