خانه ي »کدارنات« (ساهني)، تاجر ثروتمند، بر اثر زلزله ويران مي شود. فرزندانش نيز هر کدام به جايي رفته اند. او درمي يابد پسر بزرگش، »راجا« (کمار)، به جرم قتل به 20 سال زندان محکوم شده است. »راوي« (دوت)، پسر دومش، وکيل شده و »ويجي« (کاپور)، پسر سوم، که جواني سخت کوش اما فقير است، از مادر بيمارش مراقبت مي کند...
یک زن به نام لیزا که پرستار است زندگی معمولی و غم انگیزی دارد او سعی می کند تا عشق خودش را پیدا کند او اتفاقی با یک مرد ژاپنی آشنا می شود و کم کم به او علاقه مند می شود ولی …
این فیلم داستان یک مرد جوان است که برای بیرون آمدن از حالت تنهایی اش پس از مرگ خانواده اش تلاش میکند ...
«جان دربيفيلد» (کالين)، يک فروشنده ي دوره گرد اهل وسکس، در مي يابد که يکي از آخرين نوادگان خانواده ي اشرافي دوربرويل هاست. او دختر بزرگش «تس» (کينسکي) را وادار مي کند برخلاف ميلش با «استوک دوربرويل» پول دار، ادعاي خويشاوندي کند...
سازمان بین المللى تبهکاران معروف به «اسپکتر» قصد پیدا کردن یک ماشین رمزگشایی روسی را دارد، و «جیمز باند» باید قبل از این سازمان، ماشین را پیدا کند. او در حالی که در یک رابطه عشقی با دختری روسی بنام «تاتیانا رومانوف» شده، به استانبول می رود و در همین حین مامورین سازمان اسپکتر نیز به دنبال او هستند و …
یک مرد خانواده و شغلش را به خوبی اداره می کند تا زمانی که با یک نقاش با استعداد وارد یک رابطه عاطفی میشود و کنترل زندگی خود را از دست می دهد …
"علاءالدین" در آستانه ازدواج با شاهزاده "یاسمن" قرار دارد.با وجود حضور و تشویق دوستانش او عصبی و مضطرب است.اما وقتی چهل دزد مهمانی ازدواج را به هم زده و تلاش می کنند یک طلسم باستانی را سرقت کنند؛او وارد راهی خطرناک برای متوقف کردن سارقان می شود...
مسابقاتی در زندان برگزار می شود که شرکت کنندگان باید تا زمانی که یکی از از آن ها زنده بماند به مبارزه ادامه دهند و ...
این فیلم کُمدی به ما نشان می دهد که عشق، هیچ ربطی به "کامل و بی نقص" بودن فرد ندارد و ممکن است میان هر دو آدمی با هر نوع ظاهر و سلیقه به وجود آید. اَندرسون پس از اینکه دختر رویاهایش را از دست می دهد، خیال می کند دیگر هرگز عاشق نخواهد شد. اما با اصرار بهترین دوستش، به یک پیشخدمت پیشنهاد دوستی می دهد و...
دره ى پر بركت ساليناس كاليفرنيا ، سال 1917 . « آدم تراسك » ( ماسى ) ، زارع كاهوكار صادق و مذهبى ، دو پسر جوان دوقلو به نامهاى « كال » ( دين ) و « آرون » ( داوالوس ) دارد . اما « كال » ، غمگين و ناراحت ، مدام براى خودش و خانواده مشكل مى سازد...