فیلم در مورد ساکنین یک شهر دور افتاده است که باید از خودشان در مقابل جانورانی زیرزمینی که یکی یکی ساکنین شهر را می کشند، دفاع کنند…
سال 1970 در هند، سه مرد جوان یاد میگیرند که عشق را نمی توان توسط رفتار های انسانی و غیر انسانی توجیح کرد...
این انیمیشن آخر سال های زندگی اتزیو (Ezio) را به نمایش درمی آورد و داستان او پس از ۴۰ سال ماجراجویی های مختلف را روایت می کند. این انیمیشن کوتاه، توسط UbiWorkshop ساخته شده و …
کالین و کاترین خبر ناراحت کننده ای دریافت می کنند، در باب اینکه دوستشان جورج به طرز وحشتناکی مریض است و تنها چند ماه دیگر زنده است و...
داستان این فیلم همان داستان قدیمی «سیندرلا» است که دختری زیبا به نام “الا” (لیلی جیمز) مادرش را از دست میدهد و پدرش با زن دیگری ازدواج میکند ولی پدرش نیز طی اتفاقی فوت می کند و او توسط نامادری و دو ناخواهری بد جنس خود ظلم می بیند تا اینکه پای شاهزاده ای جوان به داستان باز می شود …
داستان فیلم درباره ی سرمایه داری است که در کار حرفه ای خود مرتکب یک اشتباه می شود و این اشتباه او را دچار دردسرهای جدی ای می کند و…
«شلبي» (رابرتس) قرار است عروس «خانواده ي ايتنتن» شود ولي بيماري ديابت دارد و بنابراين بچه دار شدن برايش خطرناک است؛ ضمن آن که مي داند نامزدش، «جکسن لاچري» (مک درمت) بچه مي خواهد. «شلبي» نگران و عصبي است. در حالي که «املين ايتنتن«(فيلد)، مادر شوهر آينده اش، به او اطمينان مي دهد که هيچ اتفاقي نخواهد افتاد...
فیلم در مورد دختربچه ای بنام «وادا» است که مادرش هنگام بدنیا آمدن او مرده است و پدرش در قبرستان کار می کند. بهترین دوست وادا پسری بنام «توماس» است که به همه چیز حساسیت دارد...
«شلی دارلینگتون» دختر جوانی و جذابی است که مدت نه سال است در عمارت «پلی بوی» ساکن است و زندگی بی دغدغه و آزادانه ای دارد. تا اینکه حضور یک رقیب جدید، و همینطور بالا رفتن سن شلی، باعث می شود او از عمارت اخراج شود. او که هیچ خانه ای برای زندگی نداشته و مهارت خاصی نیز برای کار کردن ندارد اطراف لس آنجلس سرگردان می شود تا اینکه یک شغل جدید پیدا می کند: او باید به گروهی از زنان عضو یک انجمن که چیزی ار روابط اجتماعی نمی دانند، درباره نحوه آرایش و نحوه برقراری رابطه با مردان آموزش بدهد...
اوايل دهه ي 1950، اوج دوره ي قدرت کميته ي بررسي فعاليت هاي ضد امريکايي «سناتور مکارتي». استاد تاريخ هنر، «کاترين واتسن» (رابرتس) از کاليفرنيا به دانشکده ي ولزلي در نيوانگلند مي رود. اما خيلي زود متوجه مي شود که برخلاف انتظارش، آن بنياد دانشگاهي معتبر در محافظه کاري غوطه ور است و يک انگشتر نامزدي به انگشت دختري جوان، بيش از تحصيل و آموزش درست و کامل، اهميت دارد...