در آینده شهر به قسمت های مختلفی تقسیم می شود قسمت کارگران ، قسمت طراحان شهر و … فرمانروای شهر عاشق کسی می شود که در طبقه ی پیام رسانان قرار دارد و او باید برای رسید به او از مقام خود صرف نظر کند …
داستان در مورد مردی بنام «پاول» است که به تازگی از جنگ برگشته و در یک اتوبوس میان راه با زنی جوان آشنا می شود که از دانشگاهش به خانه پدری باز می گردد...
در سالهاى جنگ جهانى اول در کشور تومانیا ، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میکند خود را در یک آسایشگاه روانى مییابد و پس از مدتى که طى آن حاکمیت کشور به دست دیکتاتورى به نام « هینکل » ( چاپلین ) افتاده ، از آن جا مرخص میشود و به …
داستان انیمیشن درباره نوجوانی به نام شو است که از بیماری قلبی رنج می برد و قرار است به زودی تحت عمل جراحی قرار بگیرد. از همین رو برای استراحت و تقویت جسم و روحش به خانه ییلاقی خانوادگیشان آورده میشود. او در همان اولین لحظههای ورودش، یک لحظه با یک آدم کوچولو که دختر ۱۴ سالهای به نام آریئتی است برخورد میکند. اما انسانها نباید آدم کوچولوها را ببینند و…
مردی تنها که که گذشته تیره و تاری دارد در یک رستوران با یک بدکاره به نام تری آشنا می شود و این آشنایی سبب می شود تا او قصد کمک به این دختر را داشته باشد اما ...
هری و سالی سال هاست که یکدیگر را می شناسند ، و دوستان خوبی هستند ، ولی آنها می ترسند که ارتباتشان از بین برود …
شخصی کودکی را در آلمان به قتل می رساند. پلیس سخت در جستجوی اوست. این قتل ها وضعیت جنایتکاران دیگر را نیز به هم ریخته است و جنایتکاران محلی میخواهند به پلیس کمک کنند تا هرچه سریعتر قاتل دستگیر شود...
کتنیس دو بار از «بازیهای مرگبار» جان سالم به در برده اما همچنان در امان نیست. «کنگره» عصبانی و به دنبال انتقام است، آنها فکر میکنند کتنیس باید تاوان ناآرامیها را بپردازد و از آن بدتر، رئیس اسنو به صراحت گفته که هیچکس در امان نیست، نه خانواده کاتنیس، نه دوستانش و نه مردم «منطقه 12» …
پس از اینکه حافظه توماس پاک می شود، وی خود را به عنوان یکی از اعضای گروهی می بیند که در مارپیچی گرفتار شده اند و باید به کمک دیگر اعضا راه فرار خود از وضعیت کنونی را هموار کنند اما...
شش ماه از نابودی یک ویروس جنون آمیز از جزایر بریتانیایی می گذرد. ارتش ایالات متحده اعلام می کند که در مبارزه با سرایت بیماری پیروز شده است و بازسازی کشور می تواند آغاز شود. با بازگشت اولین دسته مهاجران، یک خانواده دوباره متحد می شود. اما یکی از آن ها بدون این که خود آگاه باشد، راز وحشتناکی را با خود حمل می کند. این ویروس هنوز از بین نرفته است برای او هیچ علائم خارجی وجود ندارد این بار خطرناک تر از همیشه است که…