شش سال بعد از اینکه زمین مورد حمله بیگانگان فضایی قرار گرفته است، یک خبرنگار می پذیرد که توریستی را از منطقه ای آلوده در مکزیک تا مرز منطقه ی امن در آمریکا همراهی کند...
داستان در مورد زنی است که کسی به درخواستش برای کمک جواب نمی دهد و به همین دلیل دخترش را از دست می دهد. اکنون او به دنبال انتقام گرفتن از کسی است که او را برای مرگ دخترش مقصر می داند...
”جین واتسن” (دپ)، یک مرد معمولی، هنگام بازگشت از مراسم خاکسپاری همسر سابقش به “آقای اسمیت” (واکن) و “خانم جونز” (مافیا) برمیخورد که دخترش را میربایند و به او اسلحهای با شش گلوله و یک کارت رمزگشا میدهند و خط سیر “فرماندار گرانت” (میسن) را در اختیارش میگذارند و به او میگویند که تنها ۷۵ دقیقه فرصت دارد فرماندار را بکشد اگرنه دخترش را خواهند کشت. در این فاصله “واتسن” ـ بی آنکه “آقای اسمیت” و “خانم جونز” با خبر شوند ـ باید به هر ترتیبی که شده فرماندار را از نقشه این سوء قصد مطلع سازد...
آينده اي دور. «مگاسيتي- يک» منطقه اي است عظيم و ناامن که آن را «قاضي درد» (استالون) با کمک چند دستيار اداره مي کند. يکي از جانيان محلي، «ريکو» (آسانته) که قبلا «درد» او را به زندان انداخته فرار مي کند و با هيئتي شبيه به «درد» دو نفر را به قتل مي رساند. به اين ترتيب «درد» محاکمه و به زندان ابد محکوم مي شود...
یوری اورلف یک اوکراینی ساکن آمریکاست که در آپارتمانی شیک در شهر نیویورک به همراه همسرش زندگی می کند . او که به کار قاچاق بین المللی اسلحه مشغول است به نقاط جنگ خیز جهان سفر می کند تا سلاح های جنگی خود را به صورت غیر قانونی به مشتریانش بفروشد . او دو مشتری بسیار خوب در آفریقا داشته و به تازگی بازار بسیار خوبی برای فروش سلاح به یک ژنرال بازنشسته در اوکراین پیدا کرده است . یوری اکنون سالهاست که به اینکار مشغول است و به تازگی دچار این تردید شده که آیا کار او از نظر انسانی و اخلاقی درست است یا نه ؟ در همین حین یک پلیس بین الملل به اسم والنتین نیز در تعقیب اوست . والنتین معتقد است با دستگیری یوری می تواند جان بسیاری از افراد بی گناه را نجات دهد...
یک دانشجوی تازه فارغ التحصیل شده در سال ۱۸۹۹ در فرانسه، می پذیرد در یک آسایشگاه بیماران روانی، یک شغل پاره وقت داشته باشد. او در آنجا روش های درمانی وحشتنناکی را مشاهده می کند و ...
«استنلی ایپ کیس» (جیم کری)، صندوق دار بی دست و پای بانک، تصادفا به ماسکی دست پیدا می کند که هر گاه آن را به چهره می زند به شخصیتی پرتحرک و دیوانه، بسیار قوی و زورمند، شکست ناپذیر، با چهره ای سبز رنگ و کارتونی بدل می شود تا اینکه ….
دو برادر برای جشن اکتبر به آلمان سفر می کنند، تا در رقابتی که به «باشگاه مبارزه» همراه با آبجو شهرت دارد، شرکت کنند …
دو نوجوان در برخورد با یک زندانی فراری تصمیم می گیرند تا او را از دست پلیس و جایزه بگیر ها فراری دهند و به او کمک کنند تا به عشق اش برسد…
در یک شهر کوچک بعد از اینکه سمی مرموز منبع آب شهر را آلوده می کند، ساکنان شهر با خوردن آب دچار جنون شده و بعد از مدتی می میرند. در این شرایط عدهای از ساکنان که هنوز آلوده نشدهاند، برای زنده ماندن می جنگند.