یک سرباز سابق امریکایی که در ویتنام جنگیده، وقتی در مترو مورد حمله موجوداتی شاخدار قرار می گیرد و پسر مردهاش را می بیند، به این نتیجه می رسد که زندگی گذشتهاش در جنگ آنطور که اعتقاد دارد، نیست.
کارآگاهي به نام «جان ترنت» (نيل) مأمور مي شد تا «ساترکين» (پروخنو)، از مشهورترين نويسندگان رمان هاي هراس آور را که ناپديد شده، بيابد. «ترنت» در جريان تحقيقاتش، بدون اين که متوجه باشد، وارد دنياي تخيلي رمان نيمه کاره ي «ترنت»، به نام «در کام جنون» مي شود.
“مایکل لینچ” بدنامترین تبهکار دوبلین است.سرقتهای بی پروای او برایش اسم و رسمی به وجود آورده است.او بیشتر به تصویری که از خود به جای می گذارد اهمیت می دهد تا ...
ویکتور فن دورت و ویکتوریا دورگلات بنا به ملاحضات مالی و اجتماعی خانوادههایشان میخواهند با هم ازدواج کنند. در هنگام تمرین مراسم عروسی، ویکتور مدام خطابهای را که باید بگوید فراموش میکند. او به جنگل میرود و در حالی که خطابهاش را با خود تکرار میکند، حلقه را از شاخه درختی که مانند یک دست از زمین بیرون آمده است میگذراند. شاخه در حقیقت دست عروس مردهای است که از خاک بیرون مانده است. ماجراهای ویکتور، سرگردانیش در دنیای مردگان و عشق یک طرفه عروس مرده به او از این جا آغاز میشود...
داستان در دهه 40 چین در شهری اتفاق می افتد که توسط گروه "آکس" اداره می شود."سینگ" کسی است که سرسختانه می خواهد عضوی از این گروه شود و...
کارلیتو (آل پاچینو) یکی از اعضای مافیا بوده که به ۳۰ سال حبس در زندان محکوم شده ، ولی وکیلش کلایند (شون پن) بعد از کلی دنگو فنگ حبسش رو از ۳۰ سال به ۵ سال در میاره و کارلیتو دوران حبسش تموم میشه و میاد بیرون ؛ کارلیتو به خودش قول میده که دیگه طرف مافیا ، قاچاق و از این قبیل نره ؛ ولی دوستش کلایند بخاطر اینکه سر یکی از رئیس های مافیا رو کلاه گذاشته و ۱ میلیون دلار ازش کش رفته مورد تهدید قرار می گیره که یا باید بمیره یا اینکه اون رئیس رو از زندان فراری بده ، کلایند که خیلی میترسه از کارلیتو کمک می خواد و کارلیتو با اینکه از این کار دست کشیده ولی بخاطر اینکه خودشو مدیون اون میدونه میره کمکش میکنه و از ماجرا بیخبره ؛ بعد از اینکه …
این فیلم درباره یک قاتل زنجیره ای است که برای قتل های که انجام می دهد از سری کتاب های جنایی به نویسندگی “ادگار آلن پو” الهام می گیرد و در ادامه یک کارآگاه جوان به همراه نویسنده ی کتاب، یعنی پو در پی این قاتل می گردند تا قبل از اینکه قتل های بیشتری انجام دهد او را شناسایی کنند و…
«مت مرداك» فردی نابینا است که سالها قبل زمانیکه سعی می کرده جان یک پیرمرد را از تصادف با یک کامیون نجات دهد این اتفاق برای او افتاده است. پرتوهای رادیو اکتیو منشتر شده از مواد شیمیایی داخل کامیون باعث این امر شده اما در عوض مت تواناییهای ویژه ای پیدا کرده است. اکنون او بعنوان یک مشاور حقوقی در نیویورک زندگی می کند. اما زمانیکه پدرش به قتل می رسد، او از قدرت و تواناییهایش برای مبارزه با تبهکاران استفاده می کند بنابراین در روز او از بیگناهان دفاع می کند و در شب تبه کاران را مجازات می نماید.
سه مرد که از زندگی خود سرخورده شده اند در تلاش هستند تا زندگی ای که در کالج داشته اند را دوباره پس بگیرند و ...
یک سلاح بیولوژیکی آزمایشی منتشر میشود که هزاران نفر را به موجوداتی شبیه زامبی تبدیل میکند. حالا یک گروه از بازماندگان باید برای متوقف کردن این موجودات و کسانی که پشت انتشار این سلاح بودند، تلاش کنند.