دختران تشویق چی یک تیم بسکتبال دبیرستانی در میابند که کاپیتان سابق گروهشان تمامی حرکات تشویقی آن ها را از یک تیم دیگر دزدیده بوده است. اکنون آن ها باید تمام سعی شان را برای جبران این رسوایی در رقابت های سال جدید انجام دهند...
طی دوران وایکینگها، «کینن» (کاویزل)، مردی از دنیایی دوردست، به زمین میآید که و به دنبال او یک هیولای نابودکننده بیگانه، مشهور به «مورون» نیز پا به زمین می گذارد...
قاتلی که پسر و دختری را در اتومبیل خود کشته است به روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل نامه میفرستد و خود را به عنوان قاتل معرفی میکند. قتلهای دیگری پس از آن اتفاق میافتد و قاتل، نامههای دیگری به روزنامه میفرستد. کاریکاتوریست جوان روزنامه سرنخهایی در این نامهها پیدا میکند و …
یک رمان نویس به وسیله پید اکردن سرنخ هایی ، درمیابد که چگونه یه خانواده در خانه جدید آنها به قتل رسیده اند. البته این اکتشاف او ، او و خانواده اش را در مسیر مواجهه با موجودات ماورالطبیعه قرار میدهد…
این درام پرهیجان بازسازی فیلمی فرانسوی است که در سال (2005) توسط «آنتونی زیمر» کارگردانی شد. فیلمنامه این اثر توسط «جولیان فلووز» به نگارش درمیآید و داستان فیلم، سفر پرماجرای یک توریست آمریکایی را به تصویر میکشد که از طرف پلیس بینالملل تحت تعقیب است و به همین علت در پوشش یک گردشگر از جایی به جای دیگر تغییر موقعیت میدهد، تا اینکه پس از آشنایی با یک پلیس زن امکان گریز را از دست میدهد …
داستان بلند پروازانه اما در نهایت محکوم به فنا فیلم اقتباسی کارگردان فیلم فرقه الخاندرو Jodorowsky از رمان علمی تخیلی ...
«جیک گرین» بعد از هفت سال، از زندان آزاد می شود. او طی دو سال از راه قمار پول زیادی بدست می آورد، و اکنون آماده است تا از کسی که او را به زندان انداخته بود انتقام بگیرد…
#146
یک شکارچی بنام «لولین ماس» (جاش برولین) روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد، اما قبل از آن دو میلیون دلار پول نقد را از صحنه جرم برای خودش بر می دارد. از این رو قاتلی روانی بنام «آنتون چیگور» (خاویر باردم)، برای بدست آوردن پول، رد او را گرفته و به تعقیب او می پردازد...
فیلم از این قرار است که یک تیم از ماموران از طرف دولت امریکا برای پیگیری مساله ی بمب گذاری به خاور میانه فرستاده می شوند ولی در این منطقه با واقعیتهایی روبرو می شوند و …
نیک یک کارمند ساده است که به تازگی به الکل معتاد شده و در نتیجه از کار اخراج و تمام پس اندازش را نیز خرج کرده است. همسرش سامانتا که از دست او عصبانی است او را از خانه بیرون می کند و حالا نیک در چمن جلوی خانه اش زندگی می کند و سعی می کند تا به هر شکل ممکن دوباره خودش را باز بیابد و به زندگی عادی برگردد ضمن اینکه این مرد بی پول سعی می کند در همان حیاط خانه به شکلی به فروشندگی هر چیزی که دم دستش است بپردازد تا پولی جمع آوری کند…