«جی» و «باب» پی میبرند کتاب مصوری که دوستشان قبلا با الهام گرفتن از زندگی آن دو منتشر کرده، قرار است به زودی تبدیل به فیلم شده و روی پرده سینما برود. آن ها تصمیم می گیرند سازندگان فیلم را پیدا کرده و کارشان را متوقف کنند...
راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...
داستان فیلم درباره یک دانشجوی دانشکده افسری آتش نشانی و ۲ استاد دانشگاه و یکی از محققین دولت هست که روی پرونده موجودات فضایی که بر اثر برخورد یه شهاب سنگ روی زمین بوجود میایند، کار میکنند و …
دو جوان کند ذهن و احمق بعد از شبی خوش گذرانی در پارتی، صبح از خواب بیدار می شوند و یادشان نمی آید که ماشین شان را کجا پارک کرده اند، و از اینجا ماجراهای متعددی برایشان پیش می آید …
داستان فیلم در مورد چهار جوان است که به دنبال پس گرفتن فیلم پ*_ورنویی هستند که به اشتباه به یکی از دوست دخترهایشان پست کرده اند و ناچار به سفری ۱۸۰۰ مایلی می شوند…
یک پسر نوجوان که قصد مسافرت با هواپیما را دارد، بعد از دیدن یک رویای وحشتناک که در آن خودش و دوستانش در سانحه هواپیما کشته می شوند، همراه دوستانش از هواپیما پیاده می شود و هواپیما همانطور که در رویا دیده بود، دچار مشکل شده و سقوط می کند. اما طولی نمی کشد که آنها در میابند مرگ برای تک تک آنها برنامهای چیده است...
داستان فیلم بر پایه داستان چهار پسر به نام جیمی، آز، کوین، فینچ است که در تلاشند تا قبل پایان دبیرستان از باکرگی در آیند. همچنین سرکردهٔ آنها استیو استیفلر است.
ماجرای فیلم درباره ی داگ ، یک فروشنده ی سوپر مارکت است که مدتها است در ان شرکت به فروشندگی اشتغال دارد. اوضاع به همین روال است تا اینکه داگ متوجه می شود شرکت تصمیم دارد شعبه ی جدیدی راه اندازی کند و از آنجا که سابقه ی داگ بالاست ، او انتظار دارد او را به عنوان مدیر شعبه ی جدید انتخاب کنند…
برای ایوان، ارزش خانواده بالاتر از هر چیز دیگری است و هرکس که میان او، همسر و پسر تازه متولد شده اش قرار بگیرد، دچار دردسر بزرگی می شود. زمانیکه این محافظت ها ایوان را به سمت خشونت می کشاند، به نظر می رسد که ایوان خود واقعیش را پیدا کرده باشد...