شرارت در شهری کوچک قد علم کرده و تهدید به نابودی بشر می کند. تنها نیرویی که قادر به متوقف ساختن آن می باشد، مردی جوانیست که شمشیری قدرتمند در دست دارد...
یک مرد کینهتوز و انتقام جو در برابر ارتشی از مبارزین و نیروهای یک قاچاقچی بزرگ مواد مخدر قرار میگیرد و در تلاش است تا خواهر ربوده شدهاش را نجات دهد که...
زمانی فرا رسیده که خون آشام ها به طور عمومی رفت آمد میکنند و همه آنها را میشناسند . یک گروه مستند ساز برای ساخت یک برنامه درباره رابطه انسان ها و خون آشام ها با عده ای از خون آشام ها همکاری میکنند . اما چیزی نمیگذرد که متوجه میشوند چیزی بیشتر از آنچه که میدانستند در انتظارشان است .
هزار سال پیش، بلال یک پسر هفت ساله، خود و خواهرش را در زیر شکنجه بردگی می بیند. از همان کودکی قدرت فوق العاده ای در درون بدن این کودک وجود داشت که هیچکس از ان اطلاعی نداشت! صدایی فوق العاده که دل هرکسی را به وجد می اورد تا اینکه...
در سرزمین های دروافتاده جادویی و در دهکده کوچک قرار گرقته بین سبزه زار ها و دشت ها ،کله از گوسفند ها زندگی می کنند. اما این زندگی آرام و راحت و بدون استرس ناگهان دچار مشکل می شود زیرا دسته ای از گرگ ها به دره مجاور با آن ها می آیند و در آن جا اردوگاه خود را برپا می کنند. مطابق با رسوم دیرینه گرگ ها ،رهبر فعلی گروه شرطی را برای جانشین آینده اش تعیین می کند و آن این است که باید کسی که می خواهد جانشنین شود توانایی اش را با از بین بردن رقبایش به اثبات برساند
بیش از یک دهه از آخرین باری که جیم و میشل و استیفر و دیگر بچه ها دوران نوجوانی را با مشکلات خاص خودشان سپری کردند می گذرد. آنها به تازگی قرار گذاشته اند تا در آخر هفته دوباره دور یکدیگر جمع شوند و یاد و خاطره های گذشته را زنده کنند. اما با ورود دختری دبیرستانی به جمع آنها، بار دیگر مشکلات قدیمی نمایان می شود...
«شان بيتمن» (وان دربيک)، دانشجوي کامدن کالج، يکي از معتبرترين مدارس خصوصي شرق امريکاست. «شان» از «لورن هايند» (سوسامن) دانشجويي مقيد به اصول اخلاقي و ظاهرا غير قابل دسترسي، خوشش آمده است؛ در حالي که «لورن» شيفته ي «ويکتور» (پارديو)، پسري خوش سيما و از خود متشکر شده است...
فیلم درباره مایکل مایرز، قاتل سریالی است که برادرش لوری را میکشد و سپس به خانه کودکیاش در هادونفیلد بازمیگردد. در آنجا، گروهی از دانشجویان که در یک برنامه واقعیت مجازی اینترنتی شرکت میکنند، با او روبرو میشوند و تلاش میکنند از دستش فرار کنند...
راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...
داستان فیلم بر پایه داستان چهار پسر به نام جیمی، آز، کوین، فینچ است که در تلاشند تا قبل پایان دبیرستان از باکرگی در آیند. همچنین سرکردهٔ آنها استیو استیفلر است.
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.