استیو-او با یک برنامه کمدی جدید و پرطرفدار که به تازگی ضبط شده، به خانهها میآید و با شوخیها و شیرین کاریهایش لحظات شاد و مفرحی را برای مخاطبانش رقم میزند.
پس از تحمل یک حمله قلبی شدید، راندال از دوستان و کارمندان همکار دانته، الیاس، جی و سایلنت باب دعوت می کند تا به او کمک کنند تا فیلمی درباره زندگی در ایستگاه سریع بسازد...
این مستند پیرو هنرمندان عرصه کتاب های کمیک در کانادا می باشد آن ها توانایی ها و رازهای خود را در این مستند به اشتراک می گذراند اما این در حالی است که با چالش های کنوانسیون کتاب های کمیک در کانادا دسته و پنجه نرم میکنند...
میکانیکی به نام “سم” شبی خواب عشق دوران کودکی اش “سو” را میبیند و به غلط تصور میکند میتواند دختر رویاهایش را به دست آورد. به همین دلیل او برای خواستگاری کردن از “سو” ترتیب یک حلقه بسیار زیبا را میدهد اما فردی به نام “اسکار” با یک نقشه شیطانی وارد ماجرا شده و حلقه جدیدی میسازد و باعث نفش بر آب شدن برنامه های سم میشود…
داستان فیلم زندگی پیچیده ی چندین خانواده را به صورت کمدی نشان می دهد ، مانند پدری که تبدیل به یک قاتل زنجیره ای شد و یا قتل هایی عجیب و غریبی که طی مصرف ماری جوانا انجام شد و ...
یک جوان برای نجات دوست دخترش از دست سه بیمار روانی فراری شیطانی به هالیوود می رود. او باید قبل از اینکه این بیماران روانی نقشه های سادیستی خود را عملی کنند، دوست دخترش را از یک خانه در هالیوود نجات دهد...
وقتی دوستان "سید" ناپدید میشود او و "سارا" می خواهند یک برجی را برای پیدا کردن آنها بررسی کنند و بعد از رسیدن در آنجا با جمعی از زامبی ها رو به رو می شوند و باید برای نجات جانشان با آنها مبارزه کنند و ...
جک و باب که نمی تواند حرف بزند، در یک قرعه کشی برنده مقدار زیادی وجه نقد می شوند و از آن برای رسیدن به آرزو دیرینه خود، که قهرمان مبارزه با جرم و جنایت می باشد، خرج می کنند...
یک تهیه کننده که برای کارش به لُس آنجلس آمده، توسط یک نوشیدنی بیهوش می شود و بعد از اینکه بیدار می شود خود را در زندانی می بیند که در آنجا آزمایشاتی خطرناک انجام می شود و ...
دو دوست جوان با اجاره یک عمارت بزرگ برای آخر هفته، به جای ساخت فیلم، یک مهمانی بزرگ برگزار میکنند و خانه را به هم میریزند. حالا آنها باید قبل از اینکه صاحبخانه برگردد، فیلمی بسازند و با فروش آن، هزینههای خسارت را پرداخت کنند.
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین "بری آلن" با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...