در یک معامله مواد مخدر در مرز مکزیک، دو مأمور مخفی FBI و DEA، که هر دو برای یک پرونده مشترک در نقش دلال ظاهر شده بودند، به طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات کرده و هویت واقعی هم را فاش میکنند.
داستان پابلو و گوئرو، کلاهبردارانی که از یک واعظ سابقهدار به نام «ویلی دلارز» سوءاستفاده میکنند تا یک نمایش مذهبی موفق راه بیندازند. با این حال، نقشه آنها توجه رئیس مافیا، چاتو، را جلب میکند که از پابلو میخواهد دختر بیمارش را درمان کند.
هنگامی که مهاجمی ناشناس به مهمانان هتلی تسخیر شده حمله میکند، یک طراح رویداد با مستأجری رازآلود که گذشتهای تاریک دارد، متحد میشود. این گذشتهی تاریک، کلید رهایی هتل نفرینشده است.
این فیلم داستان الهامبخش و واقعی ریچارد مونتانیز است که به عنوان یک نظافتچی در شرکت فریتو لِی، با بهرهگیری از تمدن مکزیکی خود و با تبدیل کردن "چیتوس فلامینگ هات" از یک میانوعده به یک پدیده فرهنگ جهانی، توانست صنعت غذایی را متحول کند...
برادران دوقلو با نام مستعار «آب» و «قدرت» از خیابانهای سخت خراشیده شرق لسآنجلس مانند شاهزادهها در ردههای سیاسی و پلیسی شهر بالا میروند تا به بازیکنان شبکه پیچیده و خطرناکی از قدرتمندان و فاسد لسآنجلس تبدیل شوند...
سرباز کهنه کار توماس کنراد پس از گذراندن یک تور وحشیانه در خدمت، مشتاقانه منتظر یک زندگی آرام در خانه با خانواده اش است. اما مجری بی رحم یک کارتل مواد مخدر نقشه های دیگری برای او دارد...
داستان از آنجا آغاز می شود که یک مامور پست "NDA" وظیفه ی تحویل بسته های پستی به صاحبانش را دارد. اما این مامور به علت استفاده از مواد مخدر در هنگام کار، اشتباها یک بسته را به جای دیگری تحوبل می دهد. این بسته حاوی ۱۰ کیلوگرم مواد مخدر می باشد که به دست چند خلافکار دیگر می افتد و زمانی که آن ها بسته را باز می کنند بسیار حیرت زده می شوند. آن ها بلافاصله به فکر فروش تمامی مواد می افتند. اما دقیقا هنگام معامله صاحب اصلی آن بسته از راه می رسد و …
وینسنت (تام کروز) که یک آدمکش حرفه ای است وارد شهر لس آنجلس شده تا ۵ نفر را که برای کارفرمایش مزاحمت ایجاد کرده اند به قتل برساند. او به منظور رفتن به نقاط مختلف شهر و از بین بردن قربانیانش نیاز به یک تاکسی دارد. ماکس که یک راننده تاکسی است بی اطلاع از هدف وینسنت ، خود و تاکسی اش را در اختیار او می گذارد و امیدوار است در پایان شب دستمزد خوبی از وینسنت بگیرد. ماکس وینسنت را به محل سکونت اولین قربانی می رساند و منتظر او می شود…
بروس (جیم کری) یک گزارشگر درجه ۲ در یک شبکه تلویزیونی است. او به اتفاق نامزد مهربانش گریس در یک آپارتمان کوچک زندگی می کند. زندگی او عیب و ایرادی ندارد اما او زندگی خود را متوسط ارزیابی کرده و از آن گله مند است. در یکی از روزها بدشانسی زیادی به سراغ او می آید و پس از اخراج از محل کار و تصادف با اتومبیلش، از اراذل و اوباش نیز کتک مفصلی می خورد. او شروع به شکایت از خدا می کند و خدا نیز در قالب یک مرد (مورگان فریمن) در برابر او ظاهر می شود و به او می گوید که قصد دارد برای مدت کوتاهی تمام قدرتهای بی انتهای خود را به بروس بدهد
رئیس یک گروه حرفه ای مواد مخدر به زندان می افتد. یک مرد تنها و مرموز جای او را می گیرد. رئیس قبلی در زندان با ستاد مبارزه با مواد مخدر همکاری می کند تا از این طریق رئیس جدید را شکست دهد..