بورگو یک گیاه شناس جوان را دنبال می کند که برای مطالعه یک گونه گیاهی مهاجم به یک شهر کوچک بیابانی نقل مکان می کند. او باید برای بقای خود بجنگد زمانی که توسط یک قاطر مواد مخدر پس از سقوط هواپیمای فوق سبک او در بیابان ربوده می شود...
روزنامه نگاره جوانی برای بررسی قتل مشکوک پدرش به روستای دوران کودکی خود باز میگردد ، اما طولی نمیکشد که متوجه تهدید گروهی از جنایتکران بر سر زمین کشاورزی شامل حال وی میشود و ...
هنگامی که دوست پسر “اَپل” به او خیانت میکند تصمیم میگیرد هرکاری کند تا او را بازگرداند، او یک تیم ژیمناستیک در دانشگاه تشکیل میدهد و متوجه میشود که استعداد زیادی در این زمینه دارد…
برادران دوقلو با نام مستعار «آب» و «قدرت» از خیابانهای سخت خراشیده شرق لسآنجلس مانند شاهزادهها در ردههای سیاسی و پلیسی شهر بالا میروند تا به بازیکنان شبکه پیچیده و خطرناکی از قدرتمندان و فاسد لسآنجلس تبدیل شوند...
مرد جوانی که قصد ازدواج دارد با رانندگی برای یک اوباش محلی پول اضافی به دست می آورد اما وقتی کشته شدن این اوباش توسط رئیس رقیب جنایت انجام می شود همه چیز خراب می شود...
تعدادی از کارگران غیرقانونی با وعدهی شغل رفتن به منزل فردی ثروتمند اغوا شدهاند، صرفا برای اینکه از سرنوشت وحشتناکی که او برایشان در سر دارد با خبر شوند و…
جک گالاگر، یه روانپزشک غیرمعمولی، رئیس بخش سلامت روان یه بیمارستان تو لسآنجلس میشه و با بیمارایی با مشکلات روانی پیچیده کار میکنه. با توانایی عجیبش دنیا رو از دید مریضاش میبینه و درمانهای خاص خودش رو داره. این کاراش باعث درگیری با رئیسش نورا و رقابت با ورونیکا و کارل میشه، در حالی که آرتورو و کلوئه هم داستان رو شلوغتر میکنن.
یک جراح جوان که دارای اوتیسم و سندرم ساوانت است به بخش کودکان یک بیمارستان معتبر منتقل میشود. ،سوال اصلی اینجاست که آیا کسی که نمی تواند با مردم حرف بزند آیا میتواند جان آنها را نجات بدهد؟
یک چاله عظیم به صورت اسرارآمیزی در لس آنجلس گشوده می شود و بخشی از یک خانواده را در دنیایی اولیه غیرقابل توضیح ، در کنار گروهی متفاوت از غریبه ها جدا می کند.
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین "بری آلن" با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...
گروهی از دانشجویان جاه طلب و باهوش رشته حقوق به همراه یکی از اساتید که وکیل مدافع پرونده های جنایی است درگیر یک ماجرای قتل میشوند که به طور کلی مسیر زندگی آنها را عوض میکند…
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…
داستان از آنجایی شروع می شود که پسر نوجوانی به نام رایان اتوود به همراه برادرش اقدام به سرقت ماشین میکند که بعد ازکمی تعقیب و گریز توسط پلیس دستگیر شده و به زندان می افتد.
بعد از مرگ “Ichabod Crane” در حین یکی از ماموریتهای ژنرال جرج واشنگتن در سال ۱۷۸۰، در سال ۲۰۱۳ از مرگ بر میگردد و بیدار میشود، وی تنها فردی نیست که از مرگ برگشته، مرد اسبسوار بیسر، که توسط “Ichabod Crane” سر وی از تنش جدا شده بود به زمان حال بر میگردد و شروع می:کند به قتلهای شبانه، حال “Ichabod” بایستی با کلانتر “ابی میلز” همکاری کند و...