Joseph Mydell

کاردینال لارنس، با مسئولیت خطیر هدایت یکی از محرمانه‌ترین و کهن‌ترین مراسم جهان، یعنی انتخاب جانشین پاپ، روبه‌رو می‌شود. در این میان، او خود را در دل توطئه‌ای پیچیده می‌بیند که می‌تواند کلیسای کاتولیک را از بنیان سست کند.

پیتر وقتی همسر سابقش کیت با پسر نوجوانشان، نیکلاس، پیدا می شود زندگی پرمشغله خود را با شریک جدیدش بث و نوزادشان به هم می ریزد...

در بازگشت به هتلی که اکنون توسط گذشته اسرارآمیز آن تسخیر شده است، یک هنرمند و مادر پیرش با اسرار مدفون در خانه سابق خود روبرو می شوند...

دو ستاره راک که با هم در جدال هستند به طور اتفاقی در فستیوال موزیکی که اجرا دارند رو در روی هم می شوند و ...

اقدامات یک طراح بازی ثروتمند (گائل گارسیا برنال) زندگی همسرش (میشل ویلیامز)، پرستار بچه آنها (ماریفه نسیتو) و یک مادر شاغل را تغییر می دهد....

در حالی که خانم مارپل تعطیلاتِ خود را در یک هتل تفریحی در غرب هند میگذارند ، متوجه مرگ یکی از مهمانان آنجا میشودکه خدمتکار آنجا به او در مورد طبیعی بودن این قتل خبر میدهد ، ولی طولی نمیکشد سر نخ هایی از از این مرگ بدست می آورد و ..

هزاران نفر از مردم آفریقا با عبور از شمال این قاره و گذر از تنگه جبل‌الطارق، به سمت اروپا مهاجرت می‌کنند. آنها این پیام را با خود حمل می‌کنند: «فقر ما، نتیجه ثروت شماست.»

ادوارد بروکس فارغ التحصیل ریاضی است که در آستانه یافتن الگویی در اعداد اول است که کلید هر کامپیوتری را در جهان نگه می دارد. به زودی او متوجه می شود که یک دشمن نادیده سعی می کند ایده او را قبل از اینکه حتی متولد شود از بین ببرد

در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟...

 آتلانتا، سال 1873. یک روز دیگر شروع می شد (در واقع تشییع جنازه ملانی می باشد)، و اسکارلت مصمم است که رت (کسی که وقت و هزینه زیادی با «بل واتلینگ» صرف کرده است) را باز پس بگیرد. نخست، او به تارا می رود و در تارا با «سو الن» مرافعه می کند. سپس او را به چارلستون می رود، خودش را به مادر و دوستان رت معرفی می کند. اما وقتی او در یک موقعیت به خطر می افتد...