یک واعظ (سوربو) پس از کشته شدن گروهی از پناهندگانی که در کلیسایش به دنبال سرپناهی هستند، توسط گروهی از قانون شکنان بی رحم به قتل می رسند، تبدیل به یک شکارچی فضل می شود...
زوجی که متهم به قتلی هستند فرار می کنند و نوزادشان را تحت سرپرستی صاحب کتابفروشی و کاراگاه آماتور سامانتا کینزی می گذارند. آیا سامانتا می تواند از کودک مراقبت کند و پرونده را حل کند؟
زمانی که دانش آموزان جدید کالج نمی توانند وارد تیم رقص و آواز آنجا شوند، تیم مخصوص خودشان را تشکیل می دهند و آمادهی یک نبرد بین خود و تیم مدرسه می شوند...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...