یک باستان شناس با باز کردن یک مقبره مصری، به طور تصادفی یک روح شرور را آزاد می کند. دختر جوان او تسخیر شده و پس از بازگشت به نیویورک، قتل های خونین آغاز می شود...
در شهر نیویورک، در طی یک جلسه در آپارتمان ، مری وودهاوس دید آسیب زا از کشیشی به نام پدر توماس را تجربه می کند که خود را در گورستان روستایی به نام دانویچ حلق آویز می کند...
یک فضانورد سابق، یک مأمور دولتی و یک کارآگاه پلیس با هم برای مقابله با تهدیدی بیگانه که با اسپورهای غلاف حاوی اسید خورنده مرگبار مرتبط است، همکاری می کنند. این تهدید در یک مزرعه قهوه در آمریکای جنوبی قرار دارد که توسط کلون های غلاف بیگانه کنترل می شود...
"دکتر نورمن بویل" تحقیقات همکارش "دکتر پترسون" که پس از کشتن معشوقه خود اقدام به خودکشی کرده درباره "دکتر فرشتاین" را به دست می گیرد. او به همراه همسر و فرزندش به بوستون می رود تا در کلبه ای دورافتاده میان جنگل که متعلق به "دکتر پترسون" بود زندگی کنند. پسرش با دختری که فقط خودش می تواند ببیند دوست شده و آن دختر مرموز اخطار می دهد کلبه را ترک کنند...
دو آمریکایی پس از دستبرد زدن به یک جواهر فروشی در کانادا، نزدیک مرز آمریکا قرار می گذارند تا غنائم بدست آمده را تقسیم کنند. یکی از آنها دچار حادثه شده و در یک مسافرخانه گرفتار می شود...
یک عکاس در یک سفر باستان شناسی که در حال حفاری ویرانه های اِتروسک در ایتالیا است، شروع به شک می کند که همه اتروسک هایی که در آنجا دفن شده اند واقعا مرده نیستند...