ايرما، فاحـشهای در يكی از محلههای فقير پاریس است. نستور پاتو كه افسر پليس است، برای اجرای قانون به كازانووا می آيد اما به دليل بدشانسی از كار اخراج میشود. آشنايی نستور با ايرما، مسير جديدی را در زندگی هر دوی آنها میگشايد.
باكستر « ( لمون )، كارمند دون پايه ى يك شركت بزرگ بيمه در نيويورك است. او آرام آرام، در مى يابد كه اگر كليد آپارتمانش را در اختيار بعضى از رؤسا، براى رابطه هاى مخفى با محبوبه هاى شان بگذارد در كارش ترقى خواهد كرد. تا اين كه خودش به طعمه ى رئيس بزرگ دل مى بازد.
عده اى كهنه سرباز آمريكايى به رهبرى « دانى اوشن » ( سيناترا ) تصميم مى گيرند كه از آموخته هاى نظامیشان استفاده كنند و هم زمان، در شب سال نو، به پنج كازينوى لاس و گاس دستبرد بزنند.
وقتى کابارهاى را به دلیل اجراى رقص کان کان فرانسوى مىبندند، رقصندهى کاباره ( مک لین ) به دادگاه مراجعه مىکند و دل وکیل جوانى ( ژوردان ) را مىبرد. اما خود او به یکى از مشترىهاى پولدار ( سیناترا ) کابارهاش علاقه مند است.
پس از جنگ، "دیو هرسچ" کهنه سرباز الکلی و نویسنده سابق از شیکاگو به زادگاهش در ایندیانا باز می گردد. "گینی مورهد" زنی که در شیکاگو عاشق او شده "دیو" را همراهی می کند. "دیو" با بردار خود "فرانک" که مالک یک جواهر فروشی بوده دیدار کرده و به صرف شام به خانواده او دعوت می شود که...
پس از جنگ، "دیو هرسچ" کهنه سرباز الکلی و نویسنده سابق از شیکاگو به زادگاهش در ایندیانا باز می گردد. "گینی مورهد" زنی که در شیکاگو عاشق او شده "دیو" را همراهی می کند. "دیو" با بردار خود "فرانک" که مالک یک جواهر فروشی بوده دیدار کرده و به صرف شام به خانواده او دعوت می شود که ...
« یوجین فولستاک » ( لوییس ) ، جوان ساده اى است که شبها کابوس مىبیند و در خواب حرفى مىزند . « ریک تاد » ( مارتین ) هم اتاقى او ، که نقاش است ، وراجىهاى « یوجین » را یادداشت مىکند و از این چرندیات براى فروش یک داستان مصور موفق استفاده مىکند .
ژاندارک در سال ۱۴۱۲ در روستای دومرمی در منطقه جنگی شمال فرانسه متولد شد. در دوران جوانیاش اغلب شاهد وحشت جنگ بود، اما روحش با افسانه دوشیزه لورن عجین شده بود. این افسانه میگوید که دوشیزهای جوان روزی کشور تقسیمشده را متحد خواهد کرد و مردم را به سوی آزادی رهبری خواهد کرد.