ریزو (گارسیا) پدر یک خانواده چهار نفری است که از همسرش و یک پسر و دختر جوان تشکیل شده است. اعضای خانواده هر کدام برای خود رازی دارند. یک روز ریزو که نگهبان زندان است متهمی را برای تکمیل پروژه ناتمام حمام به منزل می آورد. حال اینکه متهم پسر ناخواسته وی است که سالها قبل با مادرش ارتباط داشته و سپس آنها را رها کرده بوده است. آشنایی این فرزند جدید با خانواده باعث می شود که او به رازهای جدیدی پی ببرد...
سم، پدر بن است. همسرش (یعنی مادر بن) او را ترک کرده و یک یادداشت بجا گذاشته است. همسر بن و سه خواهرش شروع به گشتن به دنبال او می کنند، و در همین حال بن و پدرش به سراغ خانه ای می روند که برای فروش گذاشته بودند. سفر آنها تبدیل به مروری بر گذشته و روابط می شود و اینکه چرا مادر بن آنها را ترک کرده است. همچنین سفر آنها شامل: ماهیگیری، مشروب خوردن، مهمانی استخر و... می شود.
داستان فیلم در شهر روبوتها میگذرد. «رادنی» یک روبوت جوان با استعداد است که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده! او هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی بر خوردار شود و همیشه پدر ظرفشویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنهی دیگران را برایش بیاورد. رادنی تصمیم میگیرد مخترع شود و روبات اعجوبهای درست میکند که کارهای جالبی از او سر میزند. رادنی تصمیم میگیرد به «روبوتسیتی» برود تا کارش را به «بیگ وِلد» رئیس محبوب روبوتسیتی و حامی مخترعین معرفی کند.
داستان در مورد یک مزرعه دامداری است که حیوانات مختلفی در آن زندگی می کنند.تا اینکه یک روز اطلاعیه ای در این مزرعه نصب می شود با موضوع اینکه این ملک به تصرف اشخاص خاصی در آمده است. در همین بین سه گاو که در مزرعه زندگی می کنند تصمیم می گیرند برای حفظ مزرعه با مالکین جدید مزرعه درگیر می شوند...
سالها پیش سامورائی بزرگ با افتخار به شوگان خود خدمت می کرد. اما شوگان با بالا رفتن سنش بیشتر و بیشتر شکاک می شود. شوگان تصمیم می گیرد همه کسانی را که ممکن است در مقابل فرمانروایی او قرار گیرند نابود کند به همین دلیل نینجاهای خود را به خانه سامورائی می فرستد. آنها همسر او را می کشند اما سامورائی آنها را شکست می دهد و...