هیلی (میسی پرگریم) یک ورزشکار ذاتا با استعداد است، اما با رفتار اجتماعی خود، به نظر می رسد این نوجوان قصد دارد توانایی های خود را هدر دهد. پس از آخرین برخورد با قانون، یک قاضی او را به یک آکادمی نخبه ژیمناستیک که توسط یک مربی افسانه ای و سخت گیر (جف بریجز) اداره می شود، محکوم می کند...
:«هالی پارکر» و «آنی جیمز» ، کمی پس از تولد از یک دیگر جدا شده اند و یکی با مادرشان، «الیزابت» زندگی می کند و دیگری با پدرشان«نیک». این دو که برای نخستین بار در یازده سالگی در یک اردوگاه تابستانی با یک دیگر رو به رو شده اند، تصمیم می گیرند جای شان را با هم عوض کنند …
یک زن مجرد تنها مردی را برای قرار ملاقات پیدا میکند که در ابتدا بینقص به نظر میرسد، اما بعداً زنی دیگر با شخصیت دیوانه و مالک ظاهر میشود و زن نمیتواند کسی را متقاعد کند که مرد دوقطبی است...
سن فرانسيسکو. «دانيل هيلارد» (ويليامز) که همسرش، «ميراندا» (فيلد) از او جدا شده، فقط اجازه دارد که روزهاي شنبه بچه هايش را ببيند. او خيلي زود به اين نتيجه مي رسد که براي حضور بيشتر در کنار بچه ها، بايد خود را به شکل يک خدمتکار زن درآورد و به استخدام در همسرش دربيايد...
یک بازیگر آمریکایی در پارادور آمریکای جنوبی کار می کند. هنگامی که دیکتاتور می میرد، او مجبور می شود نقش او را در واقعیت بازی کند و معشوقه او را به دست می آورد. آیا آنها می توانند پارادور را تغییر دهند؟...
عتیقه فروشی چینی جانور کوچک و عجیبی به نام «موگ وای» را به پسر بچه ی نوجوانی (گالیگان) می فروشد، با این شرط که دور از نور شدید و آب نگه دارند و هرگز پس از نیمه شب به آن غذا ندهند. «موگ وای» آرام و دوست داشتنی است، تا این که به طور تصادفی کمی آب رویش ریخته می شود و پنج جانور مشابه – ولی کمی شیطان – از آن به وجود می آیند…….