ریو و کائوری به یک پیانیست زن کمک میکنند تا پدر گمشدهاش را پیدا کند. اما در این راه با چالشهای خطرناکی روبرو میشوند که به یک تراشه فوق سری و یک جاسوس مرموز مربوط میشود. آنها باید از نینا در برابر دشمنانش حفاظت کنند و در عین حال از علاقهمندی ریو به او صرف نظر کنند.
در میان یک مأموریت ظاهرا ساده اسکورت ، جو و خدمه اش در طول سفر خود با شکست روبرو می شوند. آنها فقط برای فهمیدن مفقود شدن مسافران از خواب بیدار می شوند. برای بدتر کردن اوضاع ، نیروی فضایی متحد آنها را به کم کاری متهم می کند....
پس از جنگ یک ساله ، صلح بین زئون و فدراسیون زمین امضا شد. با این حال ، سه سال بعد ، برخی از نیروهای باقی مانده Zeon که هرگز دست از سرقت فدراسیون موبایل جدید برنداشتند...
در قرن بیست و یکم، نیروی پلیس از رباتهایی با هدایتگران انسانی بهره میگیرد. افسران پلیس، کن، النور و گورا، به همراه همکاران رباتیک خود، بلیدر، اسکنی و ویگوبوس، موظفند یک گروه مزدور را که یک تانک خودکار قدرتمند را به سرقت بردهاند، متوقف سازند.
پس از گذشت زمانی طولانی از جنگی خانمانسوز که نزدیک بود جهان را به کلی از بین ببرد، نوجوانی با نیروهایی خارقالعاده در مقابله با دشمنانی که در پی چیرگی بر بازماندههای تمدن هستند، برای حفاظت از دوستانش میجنگد.
یک اوتاکوی عشقِ ربات ژاپنی پس از یک حادثه ماشین سواری از دنیا می رود ولی روح او در دنیای دیگری حلول پیدا می کند. آنجا او با نام “ارنستی اچواریا” شناخته می شود و تمام علائق و خواسته های دنیای قبلی خود را نیز بهمراه دارد. حالا ارنستی به دنبال یادگیری و هدایت رباتی بزرگ به نام “شوالیه سیلووته” می باشد؛ رباتی که سلاحی قوی به حساب می آید و در این دنیا وجود دارد.
ساليانه پيش صلح و آرامش توسط کنشيرو به سرزمينها بازگشته بود . امّا او حالا رفته است , و فقط افسانه ايي از او باقيست .پس از گذشت زمان , اختلافاتِ طبقاتي باعث آغازِ دوراني جديد از هرج و مرج و خشونت شده است , حکومتِ ظالمِ روي کار آمده , جنگجوياني مهيب از "گنتو کوئوکن" , يعني محافظانِ ستارۀ امپراتور هستند .لين و بارت بزرگ شده اند و نيروهاي مقاومتي با نامِ "لشکرِ هوکتو" را هدايت ميکنند , در همين زمان که شرايط به سخت ترين شکل ممکن در آمده , کنشيرو باري ديگر بر ميگردد !
داستان از زمانی آغاز می شود که پسر بچهای به نام استرلینگ نورث در جنگل یک بچه راکون را پیدا میکند که پایش زخمی شده است. استرلینگ بچه راکون را به خانه میآورد و از آن نگهداری میکند تا این که زخم حیوان خوب میشود و البته استرلینگ به آن عادت میکند. برای همین نام آن را راسکال (رامکال) میگذارد و این سرآغاز ماجراهای رامکال میشود. از ویژگیهای این کارتون دوبله بسیار زیبای آن میباشد که صداهای ماندگاری از هنرمندانی همچون ژاله علو در نقش مادر استرلینگ و بدری نوراللهی در نقش مادربزرگ به جا مانده است…