«فرانکی مک گویر» (برد پیت) یکی از مخوف ترین تروریست های ایرلندی است که به آمریکا آمده تا اسلحه خریداری کند. او در این مدت در خانه «تام اومئارا» (هریسون فورد) زندگی می کند، که یک افسر پلیس است و هیچ چیز درباره هویت واقعی مهمانش نمی داند.
زندگی "ریچارد" و "پریسیلا" پس از نقل مکان کردن "ادی" و "کای" به همسایگی آنها دچار تغییر می شود."ادی" به همسایه های جدید خود نشان می دهد چگونه از زندگی خود لذت ببرند و......
پس از اینکه دوست دختر سابقش به قتل رسید و او به مضنون اصلی تبدیل شد "راستی سبیچ" به جستجوی قاتل اصلی می رود و متوجه می شود که او نزدیکتر از آنچه تصور میکرده است...
نيويورک، سال 1947. زن مهاجر لهستاني، «سوفي» ( استريپ ) از بازماندگان اردوگاه ها ي مرگ نازي هاست که پس از مهاجرت به امريکا تحت مراقبت مردي به نام «نيتان» ( کلاين ) قرار گرفته است. در حالي که «نيتان» تعادل رواني ندارد و خود «سوفي» نيز سخت درگير خاطرات دردناک است.
"الا" زن مجردی است که از سوی خواستگار سابقش "جیکوب" تحت فشار قرار گرفته تا مزرعه اش را به او بفروشد. به همین خاطر "الا" از همسایه اش "فرانک" درخواست کمک میکند و...
ژوئن سال 1972، در ستاد فرماندهي دموکرات ها در دل مجموعه ي واترگيت درواشينگتن، پنج سارق با وسايل مدرن استراق سمع دستگير مي شوند و پي گيري ماجراتوسط دو گزارش گر روزنامه ي واشينگتن پست، «باب وودوارد» (ردفورد) و «کارل برنستاين» (هافمن) پس از چندي منجر به استعفاي «رئيس جمهور نيکسن» مي شود...
«لی کارتر» (پرنتیس)، گزارش گرتلویزیونی و محبوب سابقش، «جو فریدی» (بیتی)، از شاهدان ترور کاندیدای ریاست جمهوری، «سناتور کارول» (جویس) و کشته شدن قاتل احتمالی او هستند. سه سال بعد، «لی» آشفته و پریشان نزد «فریدی» می آید و می گوید که تمامی شاهدان آن ترور یکی یکی کشته شده اند…