Jill Clayburgh

آنی دختری محبوب است که به زودی ازدواج خواهد کرد. او لیلیان را از میان دوستانش به عنوان کمک خود انتخاب مب کند اما از آنجا که او دختری دوست داشتنی و محبوب بین تمام دوستانش است، دوستان او تصمیم میگیرند که هر کدام به نحوی به آنی کمک کنند که این عدم هماهنگی بین آنها، در روز عروسی مشکلات بزرگ و خنده داری به وجود می آورد …

زنی که از بیماری پارکینسون رنج می برد با یک دلال دارو آشنا می شود، و پس از مدتی در میابند که هردو معتاد چیزی هستند بنام «عشق».

در سالی که "آگوستین باروز" چهارده ساله می شود،پدر و مادر او از هم جدا شده و او را تحویل خانواده عجیب روانپزشکش "دکتر فینج" می دهند.بیماری روانی مادرش بدتر شده،او معشوقی بزرگتر از خود پیدا می کند،با دختر کوچک "فینج" رابطه برقرار می کند و گهگاهی هدایایی از یک فرد خیرخواه دریافت می کند و...

بعد از بازگشت از جنگ کره، دو مرد جوان در آمریکا به دنبال عشق و معنای زندگی هستند...

"الکس ویتمن̎"(ماتیو پری)، مهندس ساختمانی اهل نیویورک، به لاس‌وگاس فرستاده می‌شود تا بر ساخت کلابی که شرکتش سفارش بنای آن را به عهده دارد، نظارت کند. شبی در آن‌جا ̎با یک عکاس امریکائی ـ مکزیکی شاد و سرزنده آشنا می‌شود...

روزی در سالن غذاخوری مدرسه، یک دختر نوجوان با کمال تعجب متوجه عکس خود در کودکی بر روی بسته شیر می‌شود. اما او به خوبی می‌داند که والدین مهربانش هرگز مرتکب چنین جرمی نشده‌اند و در پس این ماجرا، رازی عمیق‌تر نهفته است.

یک روانپزشک برای کمک به بیمارش که یک صاحب گالری بدخلق است راه سختی در پیش دارد ...

یک وکیل اسرائیلی در حال دفاع از یک فلسطینی است که توسط سیستم دادگاه نظامی در سرزمین های اشغالی اسرائیل متهم شده است. به دلیل پیشینه سیاسی قوی، پرونده سختی است...

مردی مطلقه عاشق می شود اما به هیچ طریقی نمی تواند همسر سابق خود را فراموش کند. این اتفاق بر روی زندگی عاشقانه اش تاثیر می گذارد و...

یک خواننده اپرا در سفر به ایتالیا، برای نجات پسر نوجوانش از دام اعتیاد به مواد مخدر، مرتکب عمل شنیعی می‌شود.

یک زن ثروتمند از اوهور ایست ساید منهتن تلاش می کند تا با هویت جدید خود و جنسیت خود مقابله کند ، پس از شانزده سال شوهرش او را به خاطر یک زن جوان تر ترک کرد...

یک دوستی سه طرفه میان دو بازیکن حرفه ای فوتبال و یک دختر جوان زمانی به خطر می افتد که دو نفر از آنها رابطه را عاشقانه می کنند...

ناشر جوانی به نام «جرج کالدول» (ویلدر) با قطار مجلل سیلور استریک از لس آنجلس به شیکاگو می رود. او در جریان این سفر درگیر ماجرایی عاطفی با «هیلی برنز» (کلی برگ)، منشی «پروفسور شراینر» (گیراش) می شود. اما خیلی زود می بیند که جسد «شراینر» از سقف قطار به بیرون پرتاب می شود و… خودش را نیز از قطار به بیرون می اندازند.

مردی به امید درمان تشنج‌های خشونت‌آمیز خود، موافقت می‌کند که مجموعه‌ای از میکروکامپیوترهای آزمایشی را در مغزش قرار دهد، اما ناخواسته متوجه می‌شود که خشونت اکنون پاسخی لذت‌بخش به مغز او ایجاد می‌کند.

دوستان پس از ملاقات با والدین خفه‌شده عروس سعی می‌کنند داماد را از این موضوع دور کنند...