این فیلم روایت مبارزات آزادیخواهانهی کرهایها در برابر استعمار ژاپن است. با تمرکز بر یک حمله جسورانه در هاربین، این فیلم به دنبال نشان دادن تلاشهای این فعالان برای رهایی از سلطه ژاپن و رسیدن به استقلال کشورشان است.
زمانی که گروهی از گردشگران کره جنوبی توسط طالبان گروگان گرفته می شوند، یک دیپلمات کره ای به افغانستان اعزام می شود. هنگامی که همه اقدامات شکست می خورند و یک گروگان کشته می شود، او مجبور می شود با یک مامور ویژه برای نجات بازماندگان همکاری کند...
زمانی که یک سازمان جرم و جنایت متعلق به کره شمالی از مرزها عبور کرده و وارد خاک کره جنوبی می شود، دو کارآگاه از هر دو کشور باید با هم همکاری کنند تا محل اختفای آنها را پیدا کنند...
داستان بازمیگردد به سلسله ی چوسون و توطئه هایی که برای ترور شاه جئونگ جو چیده می شود. امپراتور جئونگ جو به امپراتور بدشانس هم معروف است زیرا همیشه هدفی برای قاتلین بوده است...
جائه کیونگ پسری سرسخت و ارشد دبیرستان است. اگر او 19 ساله شود ، بدان معنی ست که می تواند وارث پدربزرگ میلیونرش شود .اما گویا اراده پدربزرگ چیزی دیگری است . او در صورتی می تواند میلیونر شود که از دبیرستان بورام ؛ یک مدرسه محلی منطقه روستایی ؛ فارغ التحصیل شود . چیزی که آن را سخت تر می کند این است که نمی تواند از پولش استفاده کند .او در آنجا دختری می یابد که با دیگران متفاوت است و...
یک مذاکره کننده وارد بحرانی علیه گروگان گیری خون سرد می شود. او باید در طی 21 ساعت تلاش کند تا رفتار غیر معمول خود را کنار بگذارد و گروگان گیری را مجبور کند تا انگیزه هایش را نشان دهد...
کیم سام سون کیک پز با استعدادی ست که در پختن کیک و شیرینی استعداد دارد. غروب روز کریسمس سام سون با دوستش کات می کند چون به او خیانت کرده بود. درهمان شب سام سون اتفاقی وارد سرویس مردانه می شود و هیون جین هون (هیون بین) را می بیند. تصادفا جین هون به یک کیک پز برای رستورانش نیاز دارد…
این درام داستانی در مورد “کیم جو وون” (هیون بین) یه فرد متکبر و خیره سره که تصویری از مرد بی عیب و نقص رو به نمایش میزاره و “گیل را ایم” (ها جی وون) زن بدلکار بیچاره و فروتنی که زیبایی و هیکلش باعث حسادت بازیگران درجه یکه. در ملاقات تصادفی اون ها که “جو وون” ، “را ایم” رو با بازیگر “چائه رین” اشتباه میگیره .اغازی میشه برای ناراحتی ، بگو مگوی دوستانه ، و در وسطش “جو وون” سعی میکنه که رشد احساسش رو از “را ایم” که هیچ سنخیتی با هم ندارن رو مخفی کنه . با درهم پیچیده شدن مسائل دیگر ، یه فصل پیچیده ی دیگر با معاوضه ی جسماشون شروع میشه...
یو جین وو (هیون بین) بعد از مشکلی که با دوستش پیدا میکنه به یک سفر کاری در اسپانیا میره؛ از طرفی جونگ هه جو (پارک شین هه) برای اینکه یه گیتاریست بشه به اسپانیا رفته اما به دلیل مشکلات مالی مجبور به اداره یک خوابگاه میشه. وقتی یو جین وو برای موندن به این خوابگاه میاد اتفاقات جادویی و عجیبی میفته…
تای وونگ (هیون بین) كه یه نابغه ی ریاضی بود در 17 سالگی با دو نفر ملاقات كرد كه در آینده عاشقشون می شه. یكی بهترین دوستش می شه و دیگری معشوقش. بهترین دوست تای وونگ، كیم جونگ كیو( لی سان هو) كه اون هم یه نابغه بود، برای شركت در مسابقه ای ثبت نام كرد. بعد از اینكه در المپیاد ریاضی تای وونگ جونگ كیو رو شكست داد، جونگ كیو خودكشی كرد. در همین وقت، تای وونگ دختری رو ملاقات كرد كه داشت اونو خرد می كرد. در هر حال، اون بعد از دیدن دختر بدون اینكه اسمش رو بدونه كاملاً عاشقش شد. این اتفاقات تراژتیك به قیمت كل زندگی تای وونگ تموم شد. پنج سال بعد، وقتی 25 ساله بود، یه بوكسور درجه سه است و اتفاقات غیر قابل پیش بینی براش می افته.اون بو را( سونگ یو ری) دختری كه قبلاً می شناخته رو ملاقات می كنه. همچنین این زمستان خیلی سرد و ترسناك می شه، زمستان آخرین فصل نیست، بلكه كه امید برای عشقی بزرگ تر ...
“گو سو جین” سومین نسل از یه خانواده پولدار و صاحب یه پارک تفریحی به اسم “سرزمین عجایب”ـه که همه چیز داره: قیافه خوب، خوش فکری، ثروت. اما حادثه ای تو دوران کودکیش اتفاق افتاده که باعث شده اون یه شخصیت چند وجهی داشته باشه. یه وجه سرد و سنگدل داره در صورتیکه وجه دیگه اش کاملا مهربون و گرمه.”گو سو جین” تصمیم داره سیرکی که تو پارکش برنامه اجرا میکنه رو بخاطر هزینه های زیاد و فروش بلیط کم تعطیل کنه. اما مسئول سیرک ” جانگ ها نا ” باهاش مخالفت میکنه و جلوش می ایسته چون قول داده بود که سیرکُ به روزای اوج و شکوهش برگردونه. امــــــا “ها نا” یهو متوجه میشه که عاشق هر دو وجه شخصیتی “گو سو جین” شده….