جیمی دورانته ستاره جنگل است ، اما مردم از شیرهای جعلی او خسته شده اند. بنابراین وقتی بارون مونهاوزن با شیرهای واقعی انسان خوار به شهر می آید ، دورانته مجبور می شود که...
« جیل » ( اوبرون ) و « لرى بیکر » ( داگلاس ) زوج ظاهرا خوشبختى هستند که شش سال است با هم زندگى مىکنند. اما « جیل » در گفت و گو با یک روانکاو در مىیابد که سکسکه هاى مزاحمش دلیل روانى دارند و او ناخودآگاه ، از زندگى زناشویىاش راضى نیست...
"جی پی مریک" مالک یک فروشگاه بزرگ متوجه می شود چند تن از کارمندانش با هم متحد شده اند تا حقوق بیشتر و شرایط کاری بهتری را بدست آورند.به منظور پیدا کردن شخصی که آنها را سازماندهی می کند،او به عنوان یک فروشنده کفش وارد فروشگاه می شود و...
«جیم "لاکی" مور (با بازی آلن جونز)، یک فروشنده بیمه، یک طرح بیمه جدید و عجیب برای دوستش، استیو (با بازی رابرت کامینگز) پیشنهاد میدهد: یک «بیمهنامه عشق» که در صورت ازدواج نکردن استیو با نامزدش، سینتیا (با بازی نانسی کلی)، یک میلیون دلار به او پرداخت میکند. اما این ازدواج در آستانه به خطر افتادن است؛ زیرا میکی (با بازی پگی موران)، دوستدختر سابق استیو، و همچنین خاله کیتی، که با این ازدواج مخالف است، در این ماجرا دخالت میکنند.»
یک زن هنرمند با استفاده از جذابیت و حیلهگریاش در نقش «زن اغواگر» سعی میکند دل سیاستمداران، نیروی دریایی، گانگسترها، افراد عادی، قضات و یک پزشک کشتی را برای رسیدن به اهدافش به دست آورد...
« نينوچكا » ( گاربو ) مأمور سختگير و متعصب حزبى از شوروى به پاريس مىآيد تا سه فرستادهى خاطى قبلى دولت را به وطن بازگرداند. او در برخورد با « كنت لئون دولگا » ( داگلاس ) ، براى نخستين بار لذت دلباختگى و زن بودن را تجربه مىكند.
دشمنی دیرینه بین دو خانواده "تالیورز" و "فالینز" دهه هاست در جریان است.با نقشه ساخت ریل راه آهن از میان زمینهای هر دو خانواده و معدن ذغال سنگی که در زیر آنها قرار دارد، غریبه ای وارد ماجرا می شود و...
مرد جوانی عاشق یک زن مو بلوند زیبا می شود. اما وقتی می بیند که او را مجبور به سوار شدن به یک هواپیمای لوکس می کنند، تصمیم می گیرد وی را دنبال کرده و نجات دهد. با این حال، او متوجه می شود که ...
سردبیر شیکاگو (فرد مک مورای) یک فرد اجتماعی (کلودت کولبرت) را استخدام و از آن استفاده می کند ، سپس او را به خاطر نویسنده ای (رابرت یانگ) برای مجله اش از دست می دهد...
"دن بلوز" ستاره سابق تئاتر "جویس هس" را بی پول و مست پیدا کرده و او را برای بازپروری به خانه اش می برد."دن" که از ازدواج او با "گوردون" بی خبر است،از نامزدنش "گیل" جدا شده و پیشنهاد اسپانسری یکی از نمایشهای "جویس" را می دهد.وقتی "گوردون" از طلاق دادن "جویس" امتناع می کند،او با خودرو با یک درخت زده و "گوردون" را فلج می کند و...
یک منشی ساده برای یک وکیل طلاق زن کار می کند که فقط با زنان متاهل قرار می گیرد. برای جلوگیری از پرداختن به تعقیب های زناشویی هر یک از عاشقانه های احتمالی خود، او به او کمک مالی می کند اگر فقط به نام با او ازدواج کند.
مامی، دختر یتیمی که در یتیم خانه مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، توسط خانم کالدول، زنی مهربان با پسری به نام الکساندر پذیرفته می شود. مامی با پسر بچه برخورد می کند و به او لقب «زاندر» می دهد. وقتی خانم کالدول می میرد، مقامات تصمیم می گیرند که پسر باید در همان یتیم خانه ای که با مامی مورد بدرفتاری قرار گرفت، قرار داده شود. مامی، وحشت زده، تصمیم می گیرد که...