یک مامور بیمه به یک شهر کوچک میرود تا درباره یک پرونده خودکشی تحقیق کند. او با مقاومت و تهدید برخی از ساکنان شهر روبرو میشود که نشاندهنده وجود جنایت است...
توی نیومکزیکو، یه چوپان سوارکار با تفنگ بانکدار رو تهدید میکنه که بدون هیچ تضمینی و فقط با یه قول بدهی، بهش پول قرض بده. اما کلانتر و دار و دستهش به دنبالشن تا دستگیرش کنن.
"دن بلوز" ستاره سابق تئاتر "جویس هس" را بی پول و مست پیدا کرده و او را برای بازپروری به خانه اش می برد."دن" که از ازدواج او با "گوردون" بی خبر است،از نامزدنش "گیل" جدا شده و پیشنهاد اسپانسری یکی از نمایشهای "جویس" را می دهد.وقتی "گوردون" از طلاق دادن "جویس" امتناع می کند،او با خودرو با یک درخت زده و "گوردون" را فلج می کند و...
هیو داولتی سعی می کند نظر فیلیپا کرازبی را جلب کند، اما او در مورد ازدواج قریب الوقوع خود با همسایه اش، دکتر جورج مارچ، به او می گوید. با گذشت زمان، او در ماه مارس احساس می کند که نادیده گرفته شده و به هیو نزدیک تر می شود...