راونی بارنهارد، پلیس امنیتی یک فروشگاه بزرگ، که خود را در کارش یک حرفه ای تلقی کرده و از دیگر ماموران بالاتر میبیند، پس از آنکه نمی تواند دلیل به صدا درآمدن آژیر یک فروشگاه را بفهمد، جهت فهمیدن موضوع اقدام به انجام کارهایی در فروشگاه میکند که...
«شلی دارلینگتون» دختر جوانی و جذابی است که مدت نه سال است در عمارت «پلی بوی» ساکن است و زندگی بی دغدغه و آزادانه ای دارد. تا اینکه حضور یک رقیب جدید، و همینطور بالا رفتن سن شلی، باعث می شود او از عمارت اخراج شود. او که هیچ خانه ای برای زندگی نداشته و مهارت خاصی نیز برای کار کردن ندارد اطراف لس آنجلس سرگردان می شود تا اینکه یک شغل جدید پیدا می کند: او باید به گروهی از زنان عضو یک انجمن که چیزی ار روابط اجتماعی نمی دانند، درباره نحوه آرایش و نحوه برقراری رابطه با مردان آموزش بدهد...
مردی معمولی بنام «مت ساندرز» (لوک ویلسون) به دوست دخترش «جنی جانسن» (اوما تورمن) که یک ابرقهرمان است، خیانت می کند، جنی با استفاده از قدرتهایش زندگی او را به جهنم تبدیل می کند …
سیندی می فهمد خانه ای که در آن زندگی می کند، توسط روح یک پسر بچه نفرین شده است و حالا بایستی دریابد که چه کسی و چرا او را کشته. در همین حین موجودات فضایی هم در حال تسخیر دنیا هستند و او باید جلوی آنها را هم بگیرد و…
زمانی که کریس برای کریسمس به محل زندگی کودکی اش برمیگردد ، به طرز اتفاقی با عشق دوران دبیرستانش یعنی جیمی که در آن زمان بهترین دوستش هم بود برخورد میکند ، همان جیمی ای که با ردکردن کریس و خواستن فقط (دوستی معمولی) با او باعث شد که کریس به شخصی که به طرز وحشتناکی بی بند و بار و زن پرست است تبدیل شود . اما با دیدن مجدد جیمی کریس میفهمد که شانسی دوباره دارد تا بعد از سالها روابطش با جیمی را بیش از دوستی معمولی ببرد و …
سیندی کمپل که اکنون از دانشکده فارغ التحصیل شده و بکار گزارشگر تلویزیونی مشغول است بعد از مرگ بهترین دوستش در اثر تماشای یک نوار ویدیوئی مرگبار خودش نیز نوار را تماشا می کند تا علت این امر را کشف کند بنابراین…
«می» (آنجلا بتیس) زنی گوشه گیر و عجیب است که تنها زندگی می کند و تنها همدمش عروسکی بدقیافه است که در محفظه ای شیشه ای قرار دارد. او در دامپزشکی بعنوان دستیار جراح کار می کند. وقتی که عروسک او بصورت تصادفی می شکند، «می» تصمیم می گیرد از اعضای بدن اطرافیانش که او را طرد کرده اند، عروسک جدیدی بسازد...
یک دختر نوجوان جذاب و مشهور، که تنفر خیلی ها را متوجه خود کرده، روزی خود را در بدن یک مرد می بیند، و اکنون به هر دری می زند تا بتواند دوباره به بدن اصلی خودش بازگردد.