در سرزمین پریان دو قسمت سردسیر و گرمسیر وجود دارد و اهالی هر قسمت اجازه ورود به قسمت دیگر را ندارند.تینکربل با دوختن لباسی گرم برای یافتن خواهر گمشده اش به قسمت سردسیر می رود که در این راه با مشکلاتی روبرو می شود …
چهار طایفه (آب ، خاک ، هوا و آتش) هر کدام با یک نشانه و سرنوشتی مشترک ، سال ها و قرن ها است که در جنگ و ستیز هستند . اما اکنون جنگ بین آن ها وارد مرحله ی نهایی شده است و قهرمانانی تازه ظهور کرده اند ، که تقدیرشان تغییر سرنوشت این جنگ است و…
دن ساندرز با خانواده اش به بیرون از شهر، کنار جنگل می روند تا طبق دستور رئیس محله مسکونی آنجا را توسعه دهد. از طرف دیگر دن تحت فشار خانواده اش است تا به شهر خود بازگردند. اما انگار فشارهای دن تمامی ندارد. سرانجام حیوانات جنگل به رهبری یک راکون قیام می کنند تا از جنگل خود دفاع کنند...
گروه به سفرش ادامه میدهد. مادلین خواهر کوچک ولما که در آکادمی جادو تحصیل کرده، یک مخلوق عجیب وعظیم (شیردال یا گریفین) مشاهده میکند و گروه تصمیم میگیرد که آن را بررسی کند.
داستان در آینده و در شهر متروسیتی اتفاق می افتد. یک دانشمند به نام تنما ربات جوان با قدرت های باورنکردنی را خلق می کند. پسری به نام آسترو که بسیار شبیه انسان است و با ارتباط با اطرافیانش در حال یادگیری احساسات و عواطف است تا اینکه خطری بزرگ توسط شر و دوستان او را مورد تهدید قرار می دهد و اکنون آسترو باید با تمام نیرویش شهر را نجات دهد...
این انیمیشن نیز همانند داستان های مشابه در مورد مبارزه دو نیروی خیر و شر است که در این میان موجودات بی گناه نیز در معرض خطر هستند. داستان به این صورت آغاز می شود که فرمانروای کل کهکشان به یکباره روح خود را بیرون از بدن خود می یابد! در درون یک ماسک که دسترسی به آن تقریبا غیر ممکن است. این ماسک در حادثه ای بر روی یک سیاره بسیار دور از مقر فرمانروایی به نام Bara Magna فرود می آید و در ادامه قالب و در واقع بدن جدیدی برای روح فرمانروا تشکیل می شود. اما نه به صورت اولی. بلکه این بار این پیکر بسیار خطرناک و قدرتمند شده است که رعب و وحشت را برای ساکنان سیاره رقم میزند. این حادثه شروع اتفاقات هیجان انگیز و دیدنی در ادامه انیمیشن است.
پس از پیروزی جمهوری بر کریستوفسیس، آناکین و شاگرد جدیدش آهسوکا تانو باید پسر ربوده شده جبا هات را نجات دهند. دسیسه سیاسی مأموریت آنها را پیچیده می کند.
پس از یک تابستان پر تنش ، بن باید به زندگی در زادگاه آرام خود را وفق دهد. اما وقتی یک بیگانه شیطانی به دنبال یک وسیله خطرناک میآید، بن میفهمد که قهرمان واقعی بودن به چه معناست...
۵ سال از زمانیکه بن ، ساعت فضایی رو پیدا کرد ، می گذره. بن با شرایط سازگار شده و بعد از نابودی نگاتیو ، نقش رهبری رو بر عهده گرفته. اُمیتریکس تغییراتی کرده و قدرت بیشتری به بن داده. و حالا ماجراجویی های جدیدی پیش روی بن هست. کوین هم آدم خوبی شده وبا بن و گون یک گروه قهرمانان تشکیل دادند و گون هم قدرتش تغییراتی کرده و نیروی فضایی داره. اما ویلگکس و...
یکسال گذشته ، بن ، 16 ساله شده و اُمنیتریکس (ساعت فضایی) نابود شده. بن ، "اُلتیماتریکس" که به شکل دستکش هست رو پیدا کرده. این شی ، قابلیتهای قویتری از امنیتریکس رو به بن میده. یه نوجوان 10 ساله به اسم "فیم" ، راز بن رو برای جهانیان فاش کرده. حالا باید منتظر نشست و ادامه ماجراجویی های بن رو مشاهده کرد...